فاکتورهای مشخصی برای انتخاب پروژه پایلوت هیچوقت اطلاعرسانی نشده. پروژه پایلوت، تعریف دارد. زمان مشخص، محدوده جغرافیایی مشخص و تعداد مشخص دارد.
وقتی صحبت از پرداخت در تاکسیهای درونشهری میشود، باید تاکید کنم که تاکسیرانی باید از ابتدا استراتژی مشخصی برای ورود به این حوزه طراحی میکرد؛ اطلاعرسانی میکرد و سپس به آن وارد میشد.
رگولاتور پرداخت الکترونیک در کشور صرفا بانک مرکزی و شاپرک است. ما اخیرا شاهد این هستیم که هر یک از سازمانهای دولتی اقدام به ایجاد زیرساختهای پرداخت میکنند به امید انتفاع از این حوزه که خود این امر با استراتژی مطرحشده در تاکسیرانی مغایرت دارد. دوستان معتقدند که نباید چند برند انحصار یک برند دیگر را تهدید کنند و در تاکسیها جا کم است اما در لایه بالاتر خودشان دارند تلاش میکنند وارد حوزه پرداخت الکترونیک بشوند و انحصار شرکتهای پرداخت را از بین ببرند. اگر این نگاه درست باشد، تاکسیرانی باید در این امر به عنوان یک تسهیلگر عمل کند تا شبکه پرداخت مشکلات مرتبط را به شیوه درست مرتفع سازد. نمیشود هر سازمانی که کمترین نیاز به شبکه پرداخت را در خودش شناسایی کرد، اقدام به راه انداختن یک شرکت انتفاعی درون خود کند. مثل این است که شما در شهر تهران برای روزی یک قرص نان مزرعه شخصی داشته باشید، آسیاب شخصی داشته باشید و نان خود را در تنور شخصی آماده کنید. بانک مرکزی و شرکتهای پرداخت برای اینکار ساخته و طراحی شدهاند و تا امروز به شکل مطلوب به کسبوکارهای کوچک و بزرگ خدمات ارائه دادهاند. اگر قرار بود اینگونه برخورد شود حتما وزارت بهداشت یک مجوز پرداخت داشت و امروز دستگاههای کارتخوان سفید در مراکز خودش نصب میکرد. نظارت با اجرا بسیار متفاوت است و باید مرز بین این دو مشخص باشد. شرایط رقابت یکسان باید فراهم شود. فونپی با این فرصتی که برایش ایجاد شده هم با استراتژی غلط ورود به بازار، هم به بازار ضربه زده و هم قدرتی پیدا کرده که بر اساس شایستگی نبوده است. رانندهای که تا دیروز دغدغه پول خرد داشت و دنبال راهکار حل آن بود، امروز به کارمزدهای دریافتی بیمنطق معتاد شده است. سالهاست شبکه پرداخت از یک بیماری مزمن به نام عدم وجود کارمزد مناسب رنج میبرد. این یک بیماری شناسایی شده است که همه خانواده پرداخت دست به دست هم دادهاند که با عزم جمعی آن را حل کنند. حالا شما تصور کنید یکی از راه رسیده و این بیماری را در تاکسیها به صورت مسری قالب کرده است.هر دارنده و هر پذیرندهای برای دریافت خدمات از شبکه پرداخت باید کارمزد مناسب خود را پرداخت کند.اما حالا ما با یک مشکل جدید در یک بازار بکر طرفیم که قبل از این پروژه این مشکل وجود نداشت. امروز رانندگان تاکسی نهتنها به خدمات رایگان معتقد نیستند بلکه معتقدند که باید بابت این موضوع از شرکتهای پرداخت کارمزد هم دریافت کنند. این یک فاجعه جبراننشدنی است.
اینکه پلتفرم باز مطرح شود که اسم برند فونپی روی آن باشد، از نظر ما کاملا ردشده است. پلتفرم باز برای همه ما یک آرمان است، اما پلتفرم باز برند ندارد، وابستگی ندارد، محدودیت ایجاد نمیکند و نظارت میکند. هر یک از اپلیکیشنهای پرداخت روشهای متفاوتی برای کسب درآمد دارند. کیفپی یک اکوسیستم چندکاناله پرداخت است و درآمد مشخصی را با مدلهای مختلف برای سیستم خود تعریف میکند که ممکن است با دیگری متفاوت باشد.
فاکتورهای مشخصی برای انتخاب پروژه پایلوت هیچوقت اطلاعرسانی نشده. پروژه پایلوت، تعریف دارد. زمان مشخص، محدوده جغرافیایی مشخص و تعداد مشخص دارد. تصور کنید قرار است تاثیر یک داروی جدید را در آزمایشگاه تست کنیم قاعدتا آن را به شبکه پخش و توزیع نمیسپاریم که در همه داروخانهها پخش و تبلیغ شود. بخش بزرگی از دارایی شبکه بانکی و پرداخت کشور اعتماد، اعتبار و امنیت آن است. با یکی از رانندهها صحبت میکردم، ایشان میفرمودند هیچ قراردادی برای نصب کیوآرکد در تاکسیشان با ایشان عقد نشده و حتی اسم شرکت را نمیدانستند. همانطور که مطلع هستید، مدل تجاری انحصاری فعلی بر اساس یک کیف پول طراحی شده که تاکنون اطلاعاتی از مقصد پولهای مردم منتشر نشده است و هیچ تضمینی برای بازپرداخت آن وجود ندارد.
ما بارها به تاکسیرانی مراجعه کردیم، مکاتبه کردیم و پیگیری کردیم. برای شهردار نامه زدیم و موضوع را مطرح کردیم ولی نتیجهای حاصل نشد. متاسفانه پاسخ مکتوب به درخواستها از طریق تشریفات اداری انجام نمیشود که روشی برای اثبات گردش کار در سازمان وجود نداشته باشد. از ابتدای پیگیری ما تا امروز فقط یک برگ مکاتبه از طرف تاکسیرانی با ما انجام شده حتی جلسات ما بهصورت تلفنی هماهنگ میشود. در پایان امیدوارم مدیرعامل محترم تاکسیرانی بتوانند با تجربه و علمی که از ایشان سراغ دارم، تدبیری بیندیشند که اول انحصار شکسته شود و دوم فرصت رقابت برابر برای همه پروژهها ایجاد شود.