به علت بالا بودن گردشهای مالی این فروشندهها، اگر از طریق آنلاین مشتری و فروش زیادی نداشته باشند به تعهداتشان پایبند نمیمانند و ممکن است خودشان را درگیر قطعهای 100 یا 200 هزار تومانی نکنند. در این صورت ما یا مجبور به کنسل کردن سفارش و از دست دادن مشتری میشویم یا اینکه با هزینه خودمان از جای دیگر قطعه موردنیاز را تامین و ارسال میکنیم.
محسن مومیوند بنیانگذار ماشین نو در گفت وگو با شنبهپرس میگوید یک سال و نیم ازتولد ماشین نو میگذرد و این استارتاپ در حقیقت یک مارکتپلیس برای فروش قطعات یدکی و تجهیزات موردنیاز انواع خودروهاست. مومیوند در مورد شروع فعالیت کارشان هم توضیح میدهد: «مانند هر استارتاپ دیگری، با دو سه نفر و سرمایه شخصی شروع کردیم و در حال حاضر به دنبال جذب سرمایهگذاریم. از ابتدا یک برنامه 5 ساله داشتیم که شامل ارائه تمام خدمات میشود. این برنامه با یک سیر مشخص در حال انجام است و پس از پایان هر مرحله از آن به سراغ مرحله بعد میرویم.»
مومیوند ادامه میدهد: «این روزها بزرگترین چالش برای هر استارتاپ تامین نیروی انسانی است. ولی دغدغه اصلی ما، اعتمادسازی برای مردم است چراکه رضایت و استفاده مشتریان از خدمات ماشیننو مهمترین عامل موفقیت ما خواهد بود. روزی چندین مورد تماس تلفنی داریم که از بهروز بودن قیمتها و مقایسه با دیگر رقبا میپرسند. اول اینکه باید آگاهی داده شود و دوم اینکه شرایط به گونهای باشد تا مردم بهراحتی بتوانند اعتماد کنند. مشکلاتی که برای دیگر رقبا در همین حوزه یا توسط آنها برای مشتری به وجود میآید، مسلما در روند موفقیت ما هم تاثیر گذار است.»
محسن مومیوند درباره دیگر مشکلات این استارتاپ هم به مواردی چون تامین قطعات یدکی خودرو و تعامل با مغازهها و فروشندگانی که ماشیننو با آنها قرارداد دارد اشاره میکند. «به علت بالا بودن گردشهای مالی این فروشندهها، اگر از طریق آنلاین مشتری و فروش زیادی نداشته باشند به تعهداتشان پایبند نمیمانند و ممکن است خودشان را درگیر قطعهای 100 یا 200 هزار تومانی نکنند. در این صورت ما یا مجبور به کنسل کردن سفارش و از دست دادن مشتری میشویم یا اینکه با هزینه خودمان از جای دیگر قطعه موردنیاز را تامین و ارسال میکنیم. در هر صورت این وضعیت به ضرر ماشیننو است.» مومیوند معتقد است اگر موفق به جذب سرمایه شوند بسیاری از این مشکلات حل خواهد شد.
مومیوند، مزیت رقابتیشان را در مارکتپلیس بودن میداند. او دلیل اینکه به جای فروشندگی مستقیم به سمت مارکتپلیس رفتهاند را اینگونه توضیح میدهد: «هر مدل ماشین تعداد زیادی قطعه لازم دارد و ما با مدلهای مختلفی از ماشینها سشروکار داریم بنابراین برای نگهداری قطعات یدکی تمام ماشینهای موجود در بازار، هم هزینه بالای انبار و انبارداری خواهیم داشت و هم خواب سرمایهای با رقم بالا را باید متقبل شویم.»
آقای مومیوند به شخصه جزء آدم های موفقی هستش و کارشون یه نوع نوآوری و خلاقیت که امیدوارم یه سرمایه گذار خوب پیداشه و ایشون را در این راه یاری کند
با سلام این روزها خرید دیجیتالی مرسوم شده ولی به تبع آن مسئولیت افرادی از قبیل محسن مومیوند ودیگر افرادی که دست به این کار زدند چند برابر شده اینکه محصول باید با کیفیت باشه ، باید به موقع به دست مشتری برسه ،و اینکه باید درکنار آن کالا که ارائه می دهند یک نوع آوری داشته باشند و ایجاد یک نوع ارزش کنند که من به شخصه در هیچ کدوم از فروشگاه های اینترنتی ندیدم
پیرو صحبت ایشان در رابطه با نیروی انسانی ، اینه که نیروی انسانی متعهد و با وجدان می تواند تاثیر بسزایی برعملکرد و جذب مشتری دارد به نظر من نیروی انسانی همچون پی ریز های که برای ساختن یک بنا حائز اهمیت است چون این نیروی انسانی متعهد و با مسئولیت می تواند یک حس خوب رو به مشتری بدهد البته شایان ذکر که تعریف درستی از مسئولیت پذیری ، متعهد بودن ، حس خوب داشتن داشته باشیم متاسفانه اعم مدیران کارمندان بی نقص میخواهند کافی یک یا چند مورد تخلف را از نیروی انسانی مشاهده و هر بار صحبت گذشته آن را به یاد او میاورد در حالی که اگر تعامل درستی بین مدیر و نیروی انسانی (به نظر من سرمایه انسانی ) برقرار باشد در کوتاه مدت این خود کارمندان هستند که باعث جلب اعتماد مشتریان می شوند چون آنها برای سازمان و ارزش های آن باور دارند البته این نکته خیلی مهمه که در شرکت باید شایسته سالاری باشه نه اینکه کارمندی با کار کمتر حقوق بیشتر ،آزادی عمل بیشتر ولی بالعکس نیروی با کار ومسئولیت زیاد حقوق کم این بزرگترین اشتباهی که یک مدیر می تواند انجام بدهد