کارآفرینی یعنی سودجویی، سرمایه‌گذاری یعنی سودجویی

ایمان عقیلیان، عضو هیأت مدیره اسمارت‌آپ ونچرز

0

خطر خشکیدن منابع تأمین مالی استارتاپ‌ها یا حداقل کاهش شدید این منابع جدی است. سرمایه‌گذارها بسیار محتاط شده‌اند. این روزها به همه تیم‌ها و استارتاپ‌هایی که با آنها صحبت می‌کنم، می‌گویم فرض را بر این بگذارید که تأمین مالی با رقم‌های درشت و ارزش‌گذاری‌های مطلوب شما – حداقل در کوتاه‌مدت – تقریبا غیرممکن است. برای پول‌سازتر‌ شدن عملیات شرکت و حذف همه هزینه‌های ممکن، برنامه داشته باشید و به هر شکل ممکن شانس بقای خود را افزایش دهید

رضا جمیلی در یادداشت «مراقب کمای استارتاپی باشید» مورخ ۱۰ تیر، در مورد خطر فرار سرمایه‌های خطرپذیر از اکوسیستم استارتاپی می‌نویسد: ‌‌«سرمایه‌گذارها محتاط و دست‌به‌عصا و محافظه‌کار شده‌اند… این روزها با آشفته‌بازاری که ارز درست کرده، این خطر بزرگ وجود دارد که سرمایه‌گذارها، استارتاپ‌ها را تنها بگذارند.»

رضا ‌به‌درستی هشدار می‌دهد، خطر خشکیدن منابع تأمین مالی استارتاپ‌ها یا حداقل کاهش شدید این منابع جدی است. سرمایه‌گذارها بسیار محتاط شده‌اند. این روزها به همه تیم‌ها و استارتاپ‌هایی که با آنها صحبت می‌کنم، می‌گویم فرض را بر این بگذارید که تأمین مالی با رقم‌های درشت و ارزش‌گذاری‌های مطلوب شما – حداقل در کوتاه‌مدت – تقریبا غیرممکن است. برای پول‌سازتر‌ شدن عملیات شرکت و حذف همه هزینه‌های ممکن، برنامه داشته باشید و به هر شکل ممکن شانس بقای خود را افزایش دهید.

نقد من به این قسمت از یادداشت است: «طیفی از سرمایه‌هایی که یک پایشان در بازارهای سنتی بوده، این روزها بیشتر بازار دلار و سکه را رصد می‌کنند و مزه‌مزه می‌کنند که بی‌خیال خطرپذیری استارتاپی شوند و بروند سراغ همان سودهای بادآورده یک‌شبه؛ همان سودهایی که این روزها خبرها و حاشیه‌های آنها، در کنار اتهام‌زنی‌های پرهیاهو در حال مخابره‌شدن است.» در جایی دیگر می‌نویسد: «حمایت در روزهای سخت است که ارزش دارد‌، که در این روزهای وسوسه دلار و طلاست که باید به یاری استارتاپ‌ها آمد.»

اگر یک مدیر صندوق وی‌سی، سرمایه موجود قابل اتکا دارد، طبعا ‌انتظار می‌رود که فرصت‌های استارتاپی را بررسی و در بهترین فرصت‌ها سرمایه‌گذاری کند. اما اگر صاحبان سرمایه که قبلا قول تأمین مالی به مدیر وی‌سی داده‌اند، در واکنش به شرایط جدید اقتصادی در تصمیمات قبلی خود تجدید‌نظر کنند و سرمایه‌شان را جای دیگری ببرند، چگونه از مدیر وی‌سی انتظار داشته باشیم با حساب خالی، برای استارتاپ‌ها چک امضا کند؟ و آیا می‌توان صاحبان سرمایه را به خاطر تصمیمات جدیدشان، گناهکار دانست و آنها را به جست‌وجوی سودهای بادآورده متهم کرد؟ پاسخ سوال اول منطقا منفی است. برای پاسخ به سوال دوم، بهتر است چند قدم به عقب برویم و به برخی از مفاهیم اولیه مراجعه کنیم.

نقش یک مدیر سرمایه‌گذاری چیست؟

مدیریت سرمایه و دارایی یک فعالیت حرفه‌ای است که هدف آن رسیدن به اهداف مالی مشخص برای تأمین منافع صاحبان سرمایه ‌است. برای درک بهتر این موضوع، لازم است مدیر سرمایه را از صاحب سرمایه تفکیک کنیم. فرض کنید شما مسئول مدیریت یک صندوق بازنشستگی هستید. شما در قبال تک‌تک بازنشستگانی که هر ماه بخشی از حقوقشان کسر و به هدف تأمین آتیه مالی‌شان به این صندوق واریز شده ‌است، مسئول هستید که با سرمایه آنها که در دست شما امانت است، بهترین سود ممکن را ایجاد کنید. صاحبان سرمایه انتظار دارند که شما سودی بالاتر از سود بانکی برایشان ایجاد کنید (برای گرفتن سود بانکی نیاز به مدیریت شما و ایجاد صندوق نبود!)، و از طرف دیگر با تقبل ریسک‌های بالا، اصل سرمایه را بر باد ندهید. اگر شما کارتان را درست بلد باشید، این سرمایه را بین سبدهایی  از دارایی‌های مختلف با ریسک‌های زیاد و بازده بالاتر و سبدهایی با ریسک‌های پایین و بازده کمتر تقسیم می‌کنید. به طور پیوسته عملکرد هر سبد را ارزیابی می‌کنید و در زمان‌های لازم منابع را بین سبدها جابه‌جا می‌کنید. طبیعی است که با تغییر شرایط اقتصادی و بازارهای مختلف، شما ناگزیر از جابه‌جایی در سبدهای سرمایه‌گذاری خواهید بود.

در کشور ما ‌افرادی با رانت و خیانت به منافع عمومی، صاحب ثروت‌های افسانه‌ای و فاسد شده‌اند. ماجرای این فسادها و ثروت‌های رانتی گاهی سرخط‌های خبری را به خود اختصاص می‌دهد و باعث خشم مردمی ‌می‌شود که برای تأمین نیازهای اولیه دچار مشکل هستند. ‌این خبرها به فضای بدبینی به ‌هر‌چه سرمایه و سرمایه‌گذار است، دامن ‌می‌زند. این موضوع قابل درک است.

ممکن است من را متهم کنید که در این وانفسای اقتصادی پرچم طرفداری از سرمایه‌داری را بلند کرده‌ای و سؤال کنید که چرا در این شرایط مطلبی در جلب حمایت از استارتاپ‌ها را نقد می‌کنی؟

به عنوان یک کارآفرینسرمایه‌گذار شخصا علاقه و ترجیح دارم که سرمایه‌های بیشتری به سمت سرمایه‌گذاری خطرپذیر هوشمند بیایند. من هم مثل شما از شنیدن اخبار رانت‌خواری خسته‌ام‌، اما‌ ‌ باور دارم برای رسیدن به توسعه اقتصادی و ساختن یک اقتصاد پویا و متکی بر ارزش‌آفرینی واقعی، هر کسی باید کار و مأموریت خودش را درست و مبتنی بر اصول حرفه‌ای انجام دهد. کارآفرین باید کار خودش را درست و مبتنی بر اصول کارآفرینی انجام دهد. سرمایه‌گذار هم باید کار خودش را حرفه‌ای و مبتنی بر اصول مدیریت ریسک و بازده و بر اساس منطق اقتصادی انجام دهد. سرمایه‌گذاری خطرپذیر هم یک فعالیت اقتصادی است که از منطق و دودوتا ‌چهارتای خاص خودش تبعیت می‌کند و باید بین ریسک و بازده مورد انتظار صاحبان سرمایه، هوشمندانه حل مسئله کند. در بخشی از اقتصاد که ذاتا پروفایل ریسک بسیار بالایی دارد‌، ماهیت سرمایه‌گذاری خطرپذیر با کار خیریه و «حمایتی» متفاوت است‌؛ فعالیتی اقتصادی است که  باید علمی و منطقی انجام پذیرد…‌

تفکیک بین مدیر سرمایه و صاحبان سرمایه و توجه به مفهوم مسئولیت مدیر سرمایه نسبت به صاحبان سرمایه به ما کمک می‌کند تا بتوانیم تصمیمات سرمایه‌گذاری را با معیارهای اقتصادی و منطقی بسنجیم و در دام بار روانی منفی کلماتی مثل «سودجو» نیفتیم.

«سودجویی» پیش از آنکه از سوی رسانه‌ها معنایی مترادف با کسب سود بدون خلق ارزش و از طریق روش‌های غیراخلاقی و غیرقانونی پیدا کند، معنای اولیه اصیلی داشته است. فعالیت اقتصادی یعنی سودجویی و تولید سود‌؛ سرمایه‌گذاری یعنی سودجویی و تولید سود، به همین روشنی.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.