یادداشت محمود محمدی | اکوسیستم را از نظر تئوری میتوان به این صورت تعریف کرد: سیستم طبیعی شامل گیاهان، حیوانات و میکروارگانیسمها (مجموعه موجودات زنده) است که در یک ناحیه مشخص با همه عوامل و اجزای فیزیکی غیرزنده محیط در تعامل هستند. اگر مبنا را بر اساس تعریف بالا در نظر بگیریم، پس اکوسیستم یا اکوسیستمها به سیستمهایی گفته میشوند که از چند بخش تشکیل میشوند و طبق تعریف سیستم، دارای مرزها و حدود مشخصی هستند.
اکوسیستم را از نظر تئوری میتوان به این صورت تعریف کرد: سیستم طبیعی شامل گیاهان، حیوانات و میکروارگانیسمها(مجموعه موجودات زنده) است که در یک ناحیه مشخص با همه عوامل و اجزای فیزیکی غیرزنده محیط در تعامل هستند. اگر مبنا را بر اساس تعریف بالا در نظر بگیریم، پس اکوسیستم یا اکوسیستمها به سیستمهایی گفته میشوند که از چند بخش تشکیل میشوند و طبق تعریف سیستم، دارای مرزها و حدود مشخصی هستند. همچنین دارای عوامل پویایی هستند که با عوامل غیر پویا در تعاملند.
همچنین این واژه در موارد مختلفی به کار میرود که میتوان به اکوسیستم طبیعی، اکوسیستم جغرافیایی، اکوسیستم سیاسی، اکوسیستم اقتصادی و… اشاره کرد که ما در اینجا به اکوسیستم کارآفرینی (به طور دقیقتر استارتآپی) میپردازیم.
همانطور که بیان شد، اکوسیستمها از اجزای متنوعی تشکیل میشوند و این اجزا در تعامل با یکدیگر هستند، پس میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که اگر قسمتی از این اکوسیستم کار نکند یا به شکل موثر وظایف خود را انجام ندهد، میتواند در سایر اجزای این سیستم اختلال به وجود بیاورد.
همچنین این موجود زنده (بله، تاکید میکنم موجود زنده چون مانند یک موجود زنده در حال رشد است) نیاز به ایجاد اجزای جدید و تعامل این اجزا دارد.
در کشور ما چندسالی است که صحبت از اکوسیستم استارتآپی بالا گرفته و بعضا با آزمون و خطا و صرف هزینه قسمتهایی به این اکوسیستم اضافه و گاهی کم میشود تا به مدل رفتاری مناسبی از آن دست پیدا کنیم. بازیگران جدی این اکوسیستم به فراخور خود سعی در ایفای نقش در قسمتهای مختلف این اکوسیستم دارند که گاه موفق و گاه ناموفق به آن میپردازند. رشد اکوسیستم ایران مانند رشد یک کودک است، گاه افراد با نیات خوب (یا بعضا متناقض) سعی در تغییر الگوی رفتاری آن دارند، مثلا قسمتی از این اکوسیستم را در جهتی که خود بیشتر در آن مهارت دارند، پرورش میدهند و چون سایر اجزای این کودک رشد کمتری کرده و یا حتی ایجاد نشده، ممکن است این کودک به صورت نامتوازن و حتی بیمارگونهای به حرکت ادامه دهد.
دانشگاهها با بهرهگیری از اساتید فعال در این حوزه و تامین سرمایه میتوانند خون تازهای به این اکوسیستم وارد کنند و همچنین با بهرهگیری از مراکز رشد به ایجاد استارتآپها کمک کنند
بیایید با تعاریف بالا نگاهی به اجزای این اکوسیستم بیندازیم؛ اجزای اکوسیستم را میتوان به:
دولت، دانشگاهها (و مراکز رشد آنها)، شتابدهندهها، پارکهای علم و فناوری، سرمایهگذاران (فرشتگان سرمایهگذاری و صندوقهای سرمایهگذاری و بورس و بیمه و…)، رسانهها، استارتآپها، مدرسان و مروجان این حوزه، رویدادها، فعالان این بخش و خود مردم تقسیمبندی کرد. دولت با تسهیل قوانین و کمکهای سیاستهای ابلاغی خود و… میتواند نقش مناسبی ایفا کند. دانشگاهها با بهرهگیری از اساتید فعال در این حوزه و تامین سرمایه میتوانند خون تازهای به این اکوسیستم وارد کنند و همچنین با بهرهگیری از مراکز رشد به ایجاد استارتآپها کمک کنند. شتابدهندهها با امکانات خوب و ترویج این فرهنگ میتوانند به ایجاد استارتآپهای جدید کمک کنند. پارکهای علم و فناوری هم با تعامل نزدیک با دولت میتوانند با اعطای تسهیلات و سایر حمایت ها سهم بسزایی در رشد این اکوسیستم داشته باشند. سرمایهگذاران با تامین سرمایه و انتقال تجربیات و تقویت شبکههامیتوانند به رشد و شکوفایی اکوسیستم و حفظ انگیزههای آن کمک شایانی کنند. رسانهها (و حتی ناشران) میتوانند با انعکاس مناسب و ترویج آموزش و اخبار یکی از مهمترین نقشهای این اکوسیستم را داشته باشند. خود استارتآپها که هسته اصلی این اکوسیستم و قلب آن هستند، باعث رشد و شکوفایی اقتصاد جامعه خواهند شد. مدرسان و مروجان این حوزه با ایجاد فرهنگ و گسترش آموزههای آن به جذب بیشتر افراد به این حوزه و افزایش آموختههای سایر بخشهای این اکوسیستم کمک شایان توجهی میکنند. رویدادها یکی از مهمترین و اصلیترین بخشهای این اکوسیستم هستند که در بخشهای مختلفی طبقهبندی میشوند و وظیفه گسترش این اکوسیستم را دارند. فعالان این حوزه با مشارکت در سایر اجزا به یاری سایر بخشها و ترویج فرهنگ استارتآپی میپردازند. این افراد ممکن است در هر یک از این بخشها حضور داشته باشند و به صورت شخصی هم به مشارکت بپردازند. مردم، بزرگترین بخش این اکوسیستم هستند که سایر بخشها اگر توجهی به این بخش نداشته باشند، نمیتوانند بسیاری از امور را انجام دهند. نهایتا مردم مشتریان استارتآپها هستند. مردم از طریق ورود به رویدادها و دانشگاهها به صورت هدفمند به تعامل با این اکوسیستم میپیوندند و نهایتا اگر مردم فرهنگ استارتآپی را درک نکنند و یا با آن تعامل نداشته باشند، کل اجزای این فضا ممکن است از هم بپاشد و برعکس میتوانند با حمایت و همراهی خود، بنیان و پای این اکوسیستم باشند و آن را جلو ببرند.
حال این سوالهای جدی باقی میماند که ما کجای این اکوسیستم هستیم و برای آن چه میتوانیم انجام دهیم؟! آیا این اکوسیستم بخشهای دیگری نیز دارد؟ آیا این اکوسیستم در حال بلوغ است یا هنوز راه درازی تا بلوغ در پیش دارد؟ راهکارهای تقویت این اجزا و در کل این اکوسیستم چه چیزهایی است؟