در اینکه دلارهای نفتی چقدر در این موفقیتها تاثیر داشته شکی نیست، اما این چیزی نیست که بتوان آن را چماقی برای کوبیدن این موفقیتها کرد؛ چراکه خاورمیانه از اساس و تماما بوی نفت میدهد و اصولا چنین بهانهای برای محقر نشاندادن تغییرات تکنولوژیک یک شهر، در منطقهای که کسی از آن انتظار صادرات صنعتی و فناورانه ندارد، بهانه سستی است.
آخرین برنامه این شیخ اماراتی که از قضا در اکوسیستم استارتآپی و در فضاهای نیمبند مجازی وطنی هم کلی سروصدا به پا کرد برنامه تربیت یک میلیون کدنویس است …
برنامهای که اگرچه بازهم مثل بسیاری از طرحها و برنامههای دیگری که یک پای آن دوبی و حاکم ثروتمند آن است، تاکیدش بر یک عدد درشت هفترقمی بود و یک پیام تازه داشت؛ پیامی که در هیچ یک از ساختمانهای رکوردشکن و قراردادهای تجاری میلیارددلاری پیشین این شیخنشین نمیتوان ردی از آنها پیدا کرد؛ چراکه اینبار خبر از خرید سهام یک غول تکنولوژیک آمریکایی نیست، خبری از راهاندازی بزرگترین نمایشگاه فناوری منطقه و یا همکاری با شرکتهای معظمی چون آیبیام و سیسکو برای هوشمندکردن دوبی نیست؛ صحبت از تربیت یک میلیون برنامهنویس است آنهم از کشورهای عربی. اگرچه بازهم در این برنامه ردپای ریختوپاشهای معمول شیخمحمد دیده میشود، اما صحبت از تربیت یک نسل برای در دست گرفتن یک آینده محتوم است.
جالب اینکه در همان هفته اول ثبتنام این طرح، 500 هزار جوان عربی از 22کشور نامنویسی کردهاند! اگرچه بیشتر آنها انگیزهشان تحصیل در دوبی بوده اما این حجم از متقاضی نشان میدهد که حاکم دوبی دست روی نقطه درستی گذاشته است.
آینده خاورمیانه (البته اگر این جنگونزاعهای فعلی، آیندهای برای آن باقی بگذارد!) مثل همه آیندههای نزدیک دیگر در سایر نقاط دنیا، آیندهای گرهخورده با فناوری خواهد بود. حاکم دوبی سهمی درشت از این آینده میخواهد؛ آیندهای که در آن نفت ارزش و قدر چندانی ندارد و استارتآپها و محصولات و خدمات برخاسته از فناوری است که تعیینکننده موازنه قوا حتی از بعد امنیتی خواهد بود. پس چرا نباید برای چنین آیندهای یک نسل قدرتمند تربیت کرد؛ حتی اگر شده یک نسل عاریتی. درست مثل تیمهای فوتبالشان که ترکیبی از مهاجران و بازیکنهای خریداریشده ملیتهای دیگر هستند اما در نهایت پرچم کشور آنها را بالا میبرند. این بار در حوزه تکنولوژی دوبی میخواهد پرچمش را با کدنویسهای جوان سایر کشورهای عربی بالا نگه دارد.
جالب اینکه در همان هفته اول ثبتنام این طرح، 500 هزار جوان عربی از 22کشور نامنویسی کردهاند! اگرچه بیشتر آنها انگیزهشان تحصیل در دوبی بوده اما این حجم از متقاضی نشان میدهد که حاکم دوبی دست روی نقطه درستی گذاشته است. جوانهای تشنه یادگیری و خسته از تیروترکش، چه جایی را بهتر از دفترهای آرام و شیک دوبی برای یادگیری انتخاب خواهند کرد؟ آنهم با شرکت در طرحی که در نهایت 1000 نفر این شانس را خواهند داشت که از مزایای زیادی برخوردار شوند و 10 نفر نهایی نیز حدود یکونیم میلیون دلار جایزه خواهند گرفت که از این مبلغ یک میلیون دلار فقط به نفر اول خواهد رسید! آمارهای هفته اول ثبتنام نشان میدهد جوانان کشورهای مصر، عربستان، مراکش، سوریه و عراق به ترتیب بیشترین استقبال را از این طرح کردهاند.
حالا بیایید اوضاع را در همسایه شمالی این شیخنشین جاهطلب بررسی کنیم؟ جایی که در آن اینماد بدون توضیح متوقف میشود، یکی دو هفتهای همه استارتآپها حیران و آچمز نظارهگرند که یکنفر پاسخگو باشد، بعد از کلی سکوت دیپلماتیک، به یکباره چند اظهارنظر متناقض تحویل داده میشود، بدون شرح پیمانکاری میرود پیمانکار تازهای میآید و انگار نه انگار که خانی رفته و خانی آمده، بی توضیحِ اضافه برمیگردیم به روزهای خوش دورهمیِ و بدونبرنامه! اینها یک روز معمولی در یک اکوسیستم استارتآپی است که برای کدنویسهایش ممکن است خیلی جاهای دنیا فرصت شغلی مهیا باشد اما آنها پایشان را در یک کفش کردهاند که در مام میهن کد بزنند! برنامهریزی همسایه جنوبی ما برای تربیت یک نسل را مقایسه کنید با این تکلهای خطرناکی که هر روز یک نهاد و مسئول زیر پای استارتآپیهای وطنی میزند! نتیجهگیری کردن از این قیاس را به عهده خود شما میگذارم. همینقدر بگویم که کسی انتظار ندارد دلارهای نفتی کشور را روی سر استارتآپهای داخلی شاباش کنند، اما همینکه اجازه بدهند بیدردسر کارشان را انجام دهند باور کنید همه راضی خواهند بود. جوایز یک میلیوندلاری پیشکش، کمی سنگ نزنید. همین!