باید استارتآپهای سیاسی شکل بگیرد
امیرمحبیان تئوریسین اصولگرا استارتاپ هارا بهترین مدل برای سیاست ایران می داند
امیر محبیان یکی از تئوریسین های اصولگرا معتقد است در حوزه سیاست هم باید مثل حوزه اقتصاد استارتآپهای سیاسی شکل بگیرد. این فعال سیاسی میگوید: شتابدهندهایی هستند که با مقداری سرمایه گذاری بر روی این استارت آپها، آنها را از مرحله ایده به مرحله تولید تبدیل می کنند و بخشی از سهام بین 10 تا 20 درصد را برای خود برمی دارند. این تقویتکنندهها یا در حوزه سیاسی ما وجود ندارد و یا اگر هست آشکار نیست و پنهان عمل می کند.
در حوزه استارتآپ هرکس توانمندتر باشد موفقتر میشود
درباره این موضوعات و بسته بودن راههای قدیمی برای جوانان به عرصههای مدیریتی و سیاسی امیر محبیان، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی با فرارو به گفت و گو نشسته است. او میگوید: حضور جوانان در حوزه مدیریت دو معنا دارد. یکی حوزه مدیریت دولتی و دیگری حوزه مدیریت خصوصی است. این استاد دانشگاه معتقد است با توجه به فضای رقابت اقتصادی که در حوزه بازرگانی و تجارت خصوصی وجود دارد، جوانان در مدیریت خصوصی بسیار موفق بوده اند. اکنون استارتآپهای زیادی که توسط جوانان طراحی شده است توانستهاند به موفقیتهای کلان برسند و در عین حال اشتغالزا هم باشند. فعالیت خصوصی مکانیسم خاص خود را دارد و هرکس هرچقدر توانایی داشته باشد در این حوزه می تواند موفق تر باشد. طبیعتا جوانان به خاطر ایده های نو و انرژی زیاد خود نه تنها مورد استفاده قرار می گیرند بلکه نقش حساسی را ایفا می کنند.
این فعال سیاسی معتقد است در حوزه سیاست هم باید مثل حوزه اقتصاد استارتآپهای سیاسی شکل بگیرد. محبیان میگوید: استارت آپ زمانی که شکل میگیرد یک ایده به همراه مقداری انرژی است که امکان حفظ و تحقق بخشیدن به یک ایده خود را ندارد
محبیان در مقابل فضای حاکم بر مدیریت دولتی را متفاوت میداند. او می گوید: در ایران متاسفانه مدیریت دولتی به دلیل اینکه به یک مفهوم مدیریت کسب درآمد یا بهره وری نیست و عمدتا مدیریت توزیع بودجه و درآمد است در چنین فضایی نیاز به شایستگی و قوه ابتکار و خلاقیت بالا وجود ندارد. از اینرو؛ این گونه نبوده است که فرد بر حسب توانایی خود در این عرصه رشد کند تا اگر موفق باشد او را نگه دارند و در غیر اینصورت او را کنار بگذارند. این استاد دانشگاه معتقد است در فضای مدیریت دولتی به جای شایستگی، متاسفانه بیشتر روابط افراد را در جای خود نگه میدارد. او ادامه می دهد: کسانی هم که در این مناصب قرار می گیرند، تمایل زیادی برای خروج از این حوزه ندارند. یکی از دلایل این است که اساسا افراد کارآمد و پرتوان عمدتا در بخش خصوصی جذب می شوند. عمده افرادی هم که باقی می مانند کسانی هستند که توانایی جذب سرمایه را ندارند. بنابراین اگر بعضی از این افراد در حوزه مدیریت دولتی نباشند، امکان رشد فوقالعاده ای هم ندارند. حتی اگر افرادی در حوزه کاری مدیران دولتی موفق عمل کنند ممکن است او را رقیب تلقی کنند و سعی کنند او را به شکلی از میدان به در کنند. اما اگر آنچنان که در دنیا رایج است ملاک مدیریت دولتی کارآمدی باشد، بسیاری از مدیرانی که سالهای سال بر کرسی های وزارت و مدیریت تکیه زده اند از میدان به در خواهند رفت. اما چون کارآمدی ملاک نیست، هرکسی که موفق تر عمل کند فعالیت او بیشتر زیر ذره بین قرار می گیرد و حتی زیر سئوال می رود.این کارشناس مسائل سیاسی در ارتباط با فضای سیاسی نیز معتقد است: ما در حوزه سیاست هم می توانیم دو نوع مدیر داشته باشیم. یک سری از مدیرانی که در یک فرآیند رشد طبیعی از پایین ترین سطوح یعنی توده مردم آموزشهای سیاسی و حزبی میبینند و با رشد تدریجی می توانند مدیریت سیاسی را در همه سطوح آن لمس کنند. در نهایت هم به سطوح بالاتر می رسند. آنها یاد می گیرند که یک تشکیلات سیاسی برای بقای خود به انرژی جوان نیاز دارد. بنابراین مکانیسم رشد یا پلکان رشد را زیر پای نسل جوان می گذارند. چون احزاب و جریانات سیاسی بدون جوانان می میرند. در مقابل بخش عمده ای از سیاسیون ما در مقطعی به وجود آمدند و رشد کردند که هیچ سدی مقابل آنها نبوده است. آنها خود جوانانی بوده اند که جهش پیدا کرده اند و با قرار گرفتن در موقعیت های خوب نردبان را از جلوی پای دیگران برداشته و اجازه رشد به آنها نداده اند. بنابراین هم تشکل های آنها دچار فرسودگی و پیری می شود و یا اینکه بدون اتکا به قدرت، توانمندی لازم را برای حفظ بقای خود ندارد. وقتی هم که کنار می روند هیچ جایگزینی برای خود آماده نکرده اند. این استاد دانشگاه میگوید: بنابراین مکانیسم درست این است که اولا تا جایی که ممکن است، روحیه رقابت پذیر و کارآمد بخش خصوصی را در بخش دولتی تزریق کنیم و اگر کسی کارآمد بود او را نگه داریم و اگر ناکارآمد باشد او را کنار بگذاریم. در این حالت مکانیسم از بقا به تلاش برای رشد تغییر پیدا می کند. یعنی فرد برای بقای خود دیگران را حذف نمی کند بلکه یک رقابت مثبتی شکل می گیرد.به اعتقاد محبیان، تا زمانی که در حوزه فعالیت سیاسی فعالیت ها به صورت حزبی درنیاید و رقابتها جدی و بر اساس political marketing (بازاریابی سیاسی) نباشد، افراد یک بازار را منحصر به خود تلقی می کنند و به هیچ کس اجازه رشد نمی دهند. برای همین است که علی رغم آنکه ایرادهای نظام حزبی را می دانیم بر ضرورت وجود نظام حزبی تاکید می کنیم. یک نظام حزبی حداقل نردبانی در توده مردم برای رسیدن به صدر قدرت است. هر چند افراد اعم از آنکه صادق باشند یا ناصادق می توانند از این نردبان بالا بروند، اما در عین حال این فرصت برای کسانی که صلاحیت و توانمندی دارند هم وجود دارد. به خاطر یک خار نباید هزار گل را کنار گذاشت.
به گزارش فرارو این فعال سیاسی معتقد است در حوزه سیاست هم باید مثل حوزه اقتصاد استارتآپهای سیاسی شکل بگیرد. محبیان میگوید: استارت آپ زمانی که شکل میگیرد یک ایده به همراه مقداری انرژی است که امکان حفظ و تحقق بخشیدن به یک ایده خود را ندارد. به این ترتیب به سرمایه ای برای تقویت شدن نیاز دارد. برای همین جاهایی هستند که کار سرمایه گذاری را برعهده می گیرند. accelator ها (یا شتاب دهنده ها و تقویتکنندهها) کانون هایی هستند که با مقداری سرمایه گذاری بر روی این استارت آپها، آنها را از مرحله ایده به مرحله تولید تبدیل می کنند و بخشی از سهام بین 10 تا 20 درصد را برای خود برمی دارند. این تقویتکنندهها یا در حوزه سیاسی ما وجود ندارد و یا اگر هست آشکار نیست و پنهان عمل می کند. برای همین است که ما می بینیم که بسیاری از جوانان ایده های بسیار خوبی طرح می کنند اما احزاب ما از آنها حمایت نمی کند. اگر هم بخواهند حمایت کنند مکانیسم ارباب و برده را پیاده میکنند یعنی از ایده جوانان استفاده می کنند اما جوانان را کنار می گذارند. این در حالی است که در استارآپ های اقتصادی accelator ها بخشی کم از سهام را برعهده می گیرند و مابقی آن را به صاحب ایده برمیگردانند. به این ترتیب افراد در سیاست یا رشد نمیکنند و یا با گذشت زمان دچار سرخوردگی می شوند.محبیان در پایان تاکید میکند: فراموش نکنیم که بین نظام رقابت اقتصادی و نظام رقابت سیاسی مکانیسم ها و قوانین ثابت و مشخصی حاکم است. همین ها که در اقتصاد باعث فعالیت و رشد می شود در سیاست هم وجود دارد. شما تا زمانی که یک نظام اقتصادی باز نداشته باشید، فضای سیاسی باز هم نخواهید داشت. در نظام سیاسی باز است که امکان رقابت وجود دارد و هرکس که توانمند تر باشد رشد می کند. اما در یک نظام بسته یعنی بازار منحصر به کارتلهای خاص طبیعتا هیچ کس نمی تواند رشد کند. به همین خاطر یک سری از نیروهایی که صاحب سرمایه هستند در آنجا حضور پیدا می کنند و بازار را منحصر به خود می کنند. در حوزه سیاست هم همین وضعیت وجود دارد. لذا به نظر می رسد که یک بازسازی در حوزه سیاست در چارچوب روش های موفق اقتصادی باید در پیش گرفته شود. امروز بحران جامعه ما بحران کارآمدی است. ما سطح منابع انسانی و اقتصادیمان بسیار بالاست و توانمندیهای خوبی در سطح جهانی داریم. اما نظام مدیریت اجرایی ما و اساسا روش های بروکراتیکی که ما به کار می گیریم بسیار فرسوده، غیرکارآمد و نابود گر استعدادهای جدید است.