چهار دیدگاه درباره ورود استارتاپ‌ها به بورس

0
محسن کرمانی – دنیای اقتصاد – استقبال از بورس به شکل چشمگیری درحال افزایش است. در سه ماه اول سال ۱۳۹۹، بیش از یک میلیون کد معاملاتی جدید صادر شد. در همین روزهای پرحرارت بازار سرمایه، خبر ورود استارت‌آپ‌ها به بورس داغ‌تر شده است. با اینکه نزدیک به سه سال است که این مساله عنوان می‌شود.

بی‌شک خبر مطرح شدن ورود یک کسب‌وکار به بورس، می‌تواند خبری خوشایند هم برای آن صنعت و هم برای سرمایه‌گذاران باشد. به گفته فعالان این حوزه، در شرایط فعلی اقتصاد کشور که روزهای سختی بر کسب‎وکارها می‎گذرد، چنین اتفاقی می‎تواند برای استارت‎آپ‎ها نویدبخش باشد و نظر سرمایه‎گذاران جدید را جلب کند. اما از طرفی باید ملزومات آن فراهم باشد و پیامد‌های آن در نظر گرفته شود. در این پرونده باشگاه اقتصاددانان کوشیده‌ایم با استفاده از نظرات فعالان حوزه مالی و دیجیتال به بررسی این مساله بپردازیم و از زوایای مختلفی به آن نگاه کنیم.

تکنولوژی‌های نوین مالی

علی‌جمالی تحلیلگر بازار سرمایه
تکنولوژی مالی یا FinTech در گذشته محدود به نرم‌افزارهای Back-End موسسات مالی خصوصا بانک‌ها می‌شد، ولی امروزه به هر نوآوری تکنولوژیک در حوزه مالی گفته می­‌شود. در یک تعریف، به شرکت‌هایی که از تکنولوژی برای درآمدزایی از طریق ارائه خدمات مالی به مشتریان به‌طور مستقیم یا از طریق مشارکت با نهادهای مالی سنتی استفاده می‌کنند، شرکت‌های FinTech گفته می‌شود. امروزه بیش از ۱۲۰۰۰ شرکت FinTech در سراسر جهان وجود دارد.

 عواملی مانند تغییر الگوی مصرف، تغییرات سریع تکنولوژیک، رشد کم بازارهای مالی و رقابت فزاینده بین شرکت‌های فناوری اطلاعات باعث ظهور تکنولوژی‌های جدید مالی شده است. این محرک‌ها باعث شد که موانع رشد این تکنولوژی کمتر شود؛ به این صورت که ابتدا سطح پذیرش این تکنولوژی‌ها بین مردم و دولت‌ها بیشتر شده؛ سپس محیط عملیاتی آنها گسترش یافته؛ زیرساخت‌های آنها توسعه پیدا کرده و در نتیجه تنوع خدمات شرکت‌های فعال در این حوزه نیز بیشتر شده است. همه اینها موجب شده است که صنعت تکنولوژی مالی، به صنعت اصلی یک اقتصاد زاینده و خلاق تبدیل شود. آمارها نشان می‌دهد که اندازه این صنعت از ۸/ ۵ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۴ به ۳/ ۷ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۵ برسد.

پنج دیدگاه درباره ورود استارتاپها به بورس

بازار سرمایه به‌عنوان یکی از ارکان نظام تامین مالی در هر اقتصاد، یکی از بخش‌هایی است که می‌تواند از این تکنولوژی بهره‌­مند شود. استفاده‌کنندگان از تکنولوژی مالی در بازار سرمایه را به چهار دسته از بازیگران بازار سرمایه می‌توان تقسیم کرد: سرمایه‌گذاران، شرکت‌ها و نهادهای مالی واسط و ارائه‌کننده خدمات، تنظیم‌کنندگان مقررات و ناظران بازار و ناشران.

تاکنون ۹ روند یا جریان تکنولوژیکی که می‌تواند نوآوری در حوزه فناوری مالی را پشتیبانی و حمایت کنند، ظهور کرده‌اند که عبارتند از: تکنولوژی رایانش‌ابری، برونی‌سازی خدمت و فرآیند، خودکارسازی روباتیک فرآیند(RPA)، تحلیل‌های پیشرفته، تبدیل دیجیتال، بلاکچین، قراردادهای هوشمند، هوش مصنوعی و اینترنت اشیا.

روندهای تکنولوژیک مزبور می‌تواند در حوزه‌های مختلف بازار سرمایه فرصت‌هایی را ایجاد کند از جمله: سرویس‌دهی به مشتری، معاملات، مدیریت کسب‌وکار، مدیریت داده، عملیات پس از معامله، کنترل و مدیریت ریسک، کنترل مالی، رعایت مقررات، فناوری اطلاعات، بخش حقوقی و منابع انسانی. بر این اساس می‌توان بخش‌ها و ظرفیت‌هایی را که تکنولوژی مالی در بازار سرمایه می‌تواند ذیل‌آنها مثمر باشد، به این صورت خلاصه کرد:

تکنولوژی مالی طیف وسیعی از فعالیت،ها، عملیات، کارکردها و… را در بازار سرمایه می­تواند تحت‌تاثیر قرار دهد. برای مشتریان امکان معاملات آنلاین، همراه، الگوریتمی، روباتیک و دسترسی و تحلیل لحظه‌ای از بازارهای مالی را فراهم کرده و همچنین با اتصال به درگاه‌های مختلف پرداخت، یکپارچگی زیادی را در انتقال نقدینگی در بازارهای مالی به‌وجود آورده است. این کار ضمن بالا بردن استانداردهای مبارزه با پولشویی و نظارت بر جریانات مالی در اقتصاد به نهادهای مالی واسط، امکان مدیریت داده‌های مشتریان، بازاریابی هوشمند، پردازش داده‌های بزرگ، عملیات بعد از معاملات هوشمند و سیستمی را می‌دهد. ناظران و تنظیم‌کنندگان مقررات در بازارهای سرمایه نیز از این تکنولوژی­‌ها بی‌بهره نبوده‌­اند و امروزه بحث فناوری‌های مقرراتی یا RegTech به‌عنوان یک جریان جدید در حوزه فناوری‌های مالی امکان ابلاغ، پایش، تطبیق و تنبیه و تشویق درخصوص رعایت یا عدم‌رعایت مقررات نظارتی بر بازیگران مختلف بازار سرمایه را فراهم کرده است. این فناوری‌­ها به ناشران و شرکت‌های بورسی نیز کمک کرده است که اطلاعات خود را به‌صورت لحظه‌­­ای به اطلاع مشتریان و بازار رسانده و کمک شایانی به مقوله کارآیی اطلاعاتی بازار کنند.

نکته آخر اینکه همه این تکنولوژی­‌ها و بازار هوشمند، باعث ظهور کسب‌وکارهای جدیدی شده است که خود اساس ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان جدید در بازار سرمایه است. شرکت‌های پردازش اطلاعات مالی، اپلیکیشن­‌های احراز هویت و… همگی نمونه‌هایی از ظهور تکنولوژی­های مالی جدید برای هوشمندتر، چابک­‌تر و حرفه‌ای‌تر کردن بازار سرمایه است که علاوه بر ایجاد  بهره‌­وری اقتصادی، نویدبخش ایجاد مشاغل جدید و متفاوت است. در این میان تلاش دولت­ها برای فراهم آوردن زیرساخت‌‌های نرم­‌افزاری و سخت‌­افزاری و انتقال تکنولوژی حائز اهمیت و کوتاه­‌تر کردن مسیرهای قانونی برای ایجاد چنین کسب‌وکارهایی کلیدی است.

تنوع دارایی در صندوق‌ها

یگانه‌اقبالی‌نیا، مدیریت دارایی گروه مالی فیروزه

با توجه به بازدهی کم‌سابقه بازار سهام طی ۹ ماه گذشته،‌ سرمایه‌گذاران زیادی به جمع فعالان بورسی اضافه شده‌اند. در سه ماه اول سال ۱۳۹۹،‌ بیش از یک میلیون کد معاملاتی جدید صادر شده است درحالی‌که در سال ۱۳۹۸ تعداد کل کد‌های صادر شده در حدود ۸۰۰ هزار گزارش شده است. از نظر بازدهی در کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت اگر دوره‌های ۵،‌ ۱۰ و ۱۵ ساله بازدهی دارایی‌های مختلف مانند طلا، اوراق، مسکن،‌ دلار و سپرده بانکی را با بازار سهام مقایسه کنیم، بازار سهام با اختلاف قابل‌توجهی بیشترین بازدهی را داشته است. جدول ۱ بازدهی سالانه ریالی و دلاری دارایی‌های مالی در ایران را نشان می‌دهد که با رشد کم‌سابقه بورس در ۹ ماه گذشته اختلاف بازدهی بورس نسبت به دیگر دارایی‌ها بیشتر هم شده است.

پنج دیدگاه درباره ورود استارتاپها به بورس

 تا انتهای خرداد ۱۳۹۹

رشد قابل‌ملاحظه بورس و استقبال سرمایه‌گذاران و مردمان عادی از بازار سهام باعث شد که شرکت‌های خصوصی که در گذشته چندان علاقه‌ای به بورسی شدن نداشتند تشویق به عرضه بخشی از سهام شرکت‌های خود در این بازار شوند. همچنین حجم معاملات افزایش یافت و به قول فعالان بازار سرمایه،‌ این بازار به بلوغ بیشتری رسیده است.

افزایش عمق بازار سرمایه به این معنی است که تعداد وسیعی از انواع شرکت‌ها و کسب‌وکار‌ها در این بازار عرضه می‌شوند،‌ سازوکار و قوانین مناسبی برای نظارت بر خرید و فروش سهام این شرکت‌ها وجود دارد و سرمایه‌گذاران با مطالعه و دانش بیشتری اقدام به سرمایه‌گذاری در این بازار می‌کنند.

البته نقش شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های آموزشی رایگان را در تعمیق و افزایش آگاهی در این بازار نمی‌توان نادیده گرفت، هرچند که نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار بر محتوای این شبکه‌ها و کانال‌ها هنوز اجرایی نشده است.

هر قدر تعداد و تنوع فعالیت شرکت‌های عرضه شده در بازار سهام بیشتر باشد، تنوع ابزارهای سرمایه‌گذاری در این بازار بیشتر می‌شود و نهادهای نظارتی بسترهای قانونی را برای مدیریت این بازار تعمیق‌یافته، توسعه می‌دهند. اما مزیت بازار سهام نسبت به دیگر دارایی‌ها چیست؟

بازار سهام تنها بازاری است که نسبت به دیگر بازارها جدید و مدرن است. فعالان بازار سهام باید هر روز اطلاعات خود را به‌روز کنند و از همه مهم‌تر درست مانند سرمایه‌گذاری در یک استارت‌آپ، همه سرمایه‌گذاران بورسی می‌دانند که هر تصمیمی در مورد سرمایه‌گذاری در سهام یک شرکت، تبعات مثبت یا منفی برای آنها دارد و هیچ تضمینی جز اعتماد به دانش و مطالعه سرمایه‌گذار وجود ندارد. به این معنی که در صورت متحمل‌شدن ریسک زیاد در سرمایه‌گذاری در یک سهم،‌ اصل سرمایه می‌تواند از بین برود. درحالی‌که در دیگر دارایی‌ها تقریبا چنین اتفاقی در ایران محال بوده است؛ قیمت ملک همیشه افزایشی بوده است.

سپرده و اوراق، تضمین بانک یا دولت را دارد و طلا همیشه به‌عنوان یک کالای پس‌اندازی،‌ ارزش ذاتی خود را داشته است، اما بازار سهام متفاوت است. سرمایه‌گذار می‌تواند اصل سرمایه خود را با سرمایه‌گذاری در یک شرکت بورسی با ورشکست شدن آن شرکت یا منحل شدن فعالیت آن از دست بدهد. چنین اصل مهمی مسوولیت سرمایه‌گذاری را به عهده خود سرمایه‌گذار می‌گذارد و همین باعث می‌شود سرمایه‌گذاران به دقت میزان تحمل ریسک خود را بالا و پایین کنند و سعی کنند بدون مطالعه و دانش وارد این بازار نشوند.

اما چطور عرضه عمومی سهام شرکت‌های استارت‌آپی می‌تواند بسیار مثبت باشد؟ به چند عامل مهم در این راستا می‌توان اشاره کرد:

۱- با عرضه شدن سهام شرکت‌های استارت‌آپی، آگاهی عمومی جامعه در مورد اکوسیستم استارت‌آپی افزایش می‌یابد به این معنی که سرمایه‌گذاران و فعالان اطلاع‌رسانی بازار اقدام به شناختن بیشتر این شرکت‌ها، نحوه عملکرد  آن‌ها و نحوه سودآوری و شناخت بازار این شرکت‌ها می‌کنند. آنها گزارش می‌نویسند، آنها مجبور به افزایش آگاهی و مطالعه بیشتر در نحوه فعالیت این شرکت‌ها می‌شوند.

حساب‌های مالی آنها را بررسی می‌کنند و نهادهای نظارتی مجبور به تعبیه قوانین مناسب این شرکت‌ها می‌شوند تا بتوانند از منافع سرمایه‌گذاران و مالکان شرکت‌ها محافظت کنند.

۲-شرکت‌های استارت‌آپی نیز منضبط‌تر می‌شوند. آنها مجبور به ارا‌ئه حساب‌های مالی در دوره‌های مالی که سازمان بورس الزام می‌کند، هستند. همچنین این شرکت‌ها باید با حسابرسان سازمان همکاری‌های لازم را داشته باشند و عملکرد مالی خود را به‌صورت شفاف و سازمان‌یافته‌ای در سایت کدال بارگذاری کنند.

۳- بازار سرمایه یک ابزار PR و اطلاع‌رسانی برای شرکت‌های استارت‌آپی محسوب می‌شود. به این معنی که با برگزاری مجامع سالانه و فصلی، ارتباط این شرکت‌ها با سرمایه‌گذاران و بخش بزرگ‌تری از جامعه فراهم می‌شود. رسانه‌ها در مورد گزارش عملکرد مالی این شرکت‌ها بیشتر و بیشتر گزارش می‌دهند و به‌طور خلاصه فعالیت این شرکت‌ها و موفقیت یا شکست آنها در معرض دید همه جامعه قرار می‌گیرد و نه فقط به افرادی که به این اکوسیستم علاقه دارند. موفقیت یک شرکت استارت‌آپی که افزایش سودآوری چندبرابری داشته است می‌تواند مثل یک بمب تبلیغاتی برای سرمایه‌گذاران و فعالان بازار سهام عمل کند و سرمایه‌گذاران سنتی جامعه را به سرمایه‌گذاری در این بخش علاقه‌مند کند.

۴- ورود شرکت‌های استارت‌آپی به تنوع بخشی صنایع در بازار سهام کمک شایانی می‌کند. صندوق‌های بورسی با ریسک میانگین یا زیاد و سبدگردان‌های اختصاصی برای سرمایه‌گذارانی که ریسک بیشتر را دوست دارند می‌توانند بخشی از سرمایه‌گذاری خود را به سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌های لیست شده اختصاص دهند و از این طریق اصل تنوع بخشی را در چیدن دارایی‌های خود بهبود دهند. حتی صندوق‌های محافظه‌کار نیز می‌توانند با اختصاص درصد کمی از دارایی‌های خود به شرکت‌های استارت‌آپی لیست‌شده به دارایی‌های خود تنوع ببخشند. ۵- ورود و خروج سرمایه در استارت‌آپ‌ها تسهیل می‌شود و نقدینگی برای ورود بنیان‌گذاران جدید و خروج از سرمایه‌گذاری فراهم می‌شود.

در این صورت بقای استارت‌آپ‌ها منوط به وجود بنیان‌گذاران آن نخواهد بود، ارزش‌گذاری یک شرکت استارت‌آپی برای سرمایه‌گذاری توسط بازار سهام مورد قبول همه سرمایه‌گذاران است و هیچ‌جای اعتراض و شک و شبهه را باقی نمی‌گذارد. همچنین خروج از سرمایه‌گذاری در یک شرکت استارت‌آپی لیست‌شده بسیار آسان‌تر از یک شرکت استارت‌آپی لیست‌نشده است. از طرفی در صورت عدم تمایل بنیان‌گذاران به ادامه فعالیت، شرکت‌های استارت‌آپی می‌توانند با سرمایه‌گذاران و بنیان‌گذاران تازه‌نفس که از طریق بورس وارد می‌شوند به حیات خود ادامه داده و به شیوه دموکراتیک‌تری نسبت به قبل مدیریت شوند.

الگوهای رونق جهان

ناصر غانم‌زاده مدیرعامل استارت‌آپ نیوُ

این روزها همزمان با داغ بودن بحث ورود بیشتر مردم به بورس و بالاتر رفتن شاخص‌ها، یک بحث دیگر هم داغ است: ورود استارت‌آپ‌ها به بورس. اما ورود استارت‌آپ‌ها به بورس چیزی است که دولتمردان چند سال است که نویدش را می‌دهند و سرمایه‌گذاران جسور هم بی‌صبرانه مشتاقش هستند.در این نوشته سعی می‌کنم به پیامد‌های ورود استارت‌آپ‌های بالغ به بورس بپردازم.

 از کارآفرینی تا خروج

در حالت کلی وقتی از استارت‌آپ و کارآفرینی فناوری صحبت می‌کنیم از استارت‌آپ‌های گسترش‌پذیر صحبت می‌کنیم؛ اگر بخواهم در یک پاراگراف تعریفی کوتاه از استارت‌آپ ارائه دهم این است:

استارت‌آپ‌ها نوعی از شرکت‌های نوپا هستند که به سرعت رشد می‌کنند، ولی در ابتدای کار با عدم قطعیت بسیار دست‌وپنجه نرم می‌کنند، به‌گونه‌ای‌که در آغاز حتی در مورد اینکه مشتری‌شان کیست، چه محصولی می‌خواهند تولید کنند و اینکه چگونه پول در می‌آورند سردرگم هستند.

دو ویژگی رشد بالا و درصد شکست بالا، آنها را نیازمند نوع خاصی از تامین سرمایه می‌کند که امروزه سرمایه‌گذاری جسورانه (Venture Capital) نامیده می‌شود. سرمایه‌گذاران جسور، افرادی هستند که استارت‌آپ‌ها، شیوه کارکردشان و زبان بنیان‌گذاران آنها را خیلی خوب می‌فهمند و سعی می‌کنند که پول شرکت خود (که آن هم بیشتر متعلق سرمایه‌گذاران دیگر است) را روی مجموعه‌ای از نویدبخش‌ترین آنها سرمایه‌گذاری کنند. سرمایه‌گذاری جسورانه علاوه بر ریسک بالا و انتظار بازگشت پول خیلی بالا، دو ویژگی دیگر هم دارد:

۱- نتایج شکست‌ها معمولا زودتر خودشان را نشان می‌دهند و نتایج مثبت این سرمایه‌گذاری‌ها معمولا خیلی دیر؛ برای همین سرمایه‌گذاران استارت‌آپ‌ها معمولا باید بین ۷ تا ۱۲ سال برای بازگشت پول خود صبر کنند.

پنج دیدگاه درباره ورود استارتاپها به بورس

۲- دیگر اینکه باید منتظر بازگشت سرمایه‌گذاری خود از طریق خروج (Exit) خاص خود باشند. پس این سرمایه‌گذاران زمانی به پول خود می‌رسند که یا یک شرکت بزرگ‌تر از طریق مکانیزم ادغام و تملک (Mergers & Acquisitions) استارت‌آپ را بخرد یا اینکه استارت‌آپ وارد بورس شود. دومی البته کمتر رخ می‌دهد و درصد خیلی کمی از آنها وارد بورس می‌شوند.

اما به دلایل مختلف در چند سال گذشته بازار ادغام و تملک هم خیلی داغ نبوده است. علاوه بر وجود فرهنگ به تملک درآوردن، معمولا شرکت‌های بزرگ‌تر وقتی شرکت‌های کوچک‌تر را می‌خرند که پول نقد زیادی در دست داشته باشند؛ یعنی یا کسب‌وکارشان بسیار پولساز باشد، یا سرمایه زیادی جذب کرده باشند یا از طریق ورود به بورس این نقدینگی وارد شرکت شده باشد.

البته یک طریق سوم هم برای بازگشت پول سرمایه‌گذاران وجود دارد: خرید ثانویه. یعنی اینکه معمولا شرکت‌های سرمایه‌گذاری جسورانه بزرگ‌تر، چند سال بعد، سهم سرمایه‌گذاران قبلی را بخرند (همچنین معمولا بخشی از سهام بنیان‌گذاران را) که این هم در چند سال گذشته به‌دلیل رونق کم این حوزه، نبود، افق خروج روشن و نبود شرکت‌های سرمایه‌گذاری جسورانه بزرگ، بسیار کم رخ داده است.

روشن نبودن وضعیت ورود استارت‌آپ‌ها به بورس و فعال نبودن دیگر سازوکارهای خروج- خرید ثانویه و ادغام و تملک- باعث شده است که فضای سرمایه‌گذاری جسورانه در کشور آن‌چنان که باید و شاید شکل نگیرد؛ نه آن‌قدر که لازم است شرکت‌های سرمایه‌گذاری جسورانه داشته باشیم و نه اصولا پولی که در این فضا است کفاف نیاز استارت‌آپ‌های کوچک، متوسط و بزرگ را داده است و سرمایه موجود در مقایسه با دیگر کشورها و به‌نسبت بسیار بسیار کم است.

در این چند سال تنها روزنه امید واقعی، ورود به بورس بوده است. چون هم سرمایه‌گذاران موجود را دلگرم و آنها را برای ادامه سرمایه‌گذاری تشویق می‌کند، هم نظر سرمایه‌گذاران دیگر حوزه‌ها را به این فضا جلب می‌کند و هم نقدینگی‌ای وارد شرکت‌ها می‌کند که اگر بخواهند شرکتی را به تملک خود درآورند به اندازه‌ کافی پول در دست داشته باشند.

کارآفرینان الگوهای مثبت

معتقدم که از ویژگی‌های یک اقتصاد سالم این است که بخشی از ثروتمندانش یا حتی ثروتمندترین افرادش از کارآفرینی ثروتشان را به دست آورده باشند. اثر دیگر ورود به بورس تبدیل کارآفرینان و بنیان‌گذاران استارت‌آپی از ثروتمندان سهامی و فقیر نقدی به ثروتمند نقدی و واقعی است؛ دست‌کم بخشی از همه دارایی کارآفرینان که تا به حال در قالب سهام استارت‌آپشان بوده، نقد می‌شود و این آنها را تبدیل به الگوی واقعی می‌کند.

شاید عجیب باشد ولی تا به حال در کشور الگوهای ثروتمند شده از طریق هر نوع کارآفرینی نسبتا خیلی کمتر از دیگر جوامع داشته‌ایم. اما اگر نگاهی به فهرست ثروتمندترین افراد دنیا بیندازید، متوجه می‌شوید که درصد بالایی از آنها تقریبا از صفر و از طریق کارآفرینی به این ثروت رسیده‌اند. بسیاری از ما اسامی‌ای چون بیل گیتس (مایکروسافت)، جف بزوس (آمازون)، مارک زاکربرگ (فیس‌بوک)، ایلان ماسک (تسلا)، جک ما (علی‌بابا)، ما هواتنگ (تنسنت) و … را شنیده‌ایم که این خود باعث ایجاد الگوهای کارآفرین در جامعه و مشوق ورود جوان‌ترها به دنیای کارآفرینی می‌شود. برخلاف وضعیت کنونی که متاسفانه بخش چشمگیری از ثروتمندان از طریق رابطه و سرمایه‌داری رفاقتی به ثروت رسیده‌اند.

علاوه بر این، این کارآفرینان معمولا بخشی از ثروت خود را در قالب سرمایه‌گذاری شخصی (سرمایه‌گذاری فرشته) روی استارت‌آپ‌های تازه شکل گرفته سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ این خود باعث تقویت فضای کارآفرینی فناورانه کشور و تشویق بیشتر برای ورود دیگران به این حوزه می‌شود.

 جذب نیرو

اگر با فضای استارت‌آپی کشور، به‌ویژه شرکت‌های فناوری اطلاعات آشنا باشید، می‌دانید که یکی از جدی‌ترین چالش‌های کسب‌وکارها جذب نیرو است. شرکت‌های بزرگ‌تر، چون پولدارتر هستند نیروها را با پیشنهاد جذاب حقوق‌های خوب جذب می‌کنند و معمولا شرکت‌های نوپاتر فرصت کمتری دارند. در اکوسیستم‌های پیشرو دنیا، استارت‌آپ‌های کوچک با پیشنهاد ترکیبی از حقوق پایین‌تر و سهام نویدبخش خود چنین نیروهایی را جذب می‌کنند. شاید جالب باشد که بدانید افراد زیادی با وجود بنیان‌گذار نبودن، از طریق فروش سهام خود در آینده ثروتمند شده‌اند. در ایران  ما اما تا به حال چون افراد افق روشنی از تبدیل سهام استارت‌آپی که در آن کار می‌کرده‌اند به پول نمی‌دیدند، زیر بار چنین‌کاری نمی‌رفتند و این پیشنهاد برایشان جذاب نبود.اما با ورود شرکت‌ها به بورس و نقد شدن سهام کارمندانی که هم‌اکنون سهامدار هستند، به‌زودی دوباره این گزینه جذاب می‌شود و می‌تواند به شرکت‌های کوچک‌تر این فرصت را بدهد که با ترکیب حقوق و سهام پیشنهادهای جذاب‌تری پیش روی نیروهای توانمند بگذارند.

حباب دات‌آی‌آر

در کنار این همه حسن که برای ورود استارت‌آپ‌ها به بورس گفتم دو دغدغه اصلی هم دارم که بارها گفته‌ام. یکی تلاش برای وارد کردن تعداد زیادی استارت‌آپ (بزرگ و کوچک) به بورس است. می‌دانم که، به‌ویژه برای دولتمردان، ورود استارت‌آپ‌ها به بورس بسیار جذاب است؛ از این رو تلاش می‌کنند تا تعداد بیشتری از آنها را وارد بورس کنند یا بورس را به‌عنوان یک گزینه جدی برای همه مطرح کنند. در صورتی‌که چنین نیست؛ به نظرم درحال‌حاضر تنها معدودی استارت‌آپ- که اتفاقا تقریبا از حالت استارت‌آپی هم در آمده‌اند- آمادگی ورود به بورس را دارند. یعنی آن‌قدر بزرگ و بالغ شده‌اند که فضای بورس بتواند محمل خوبی برای پذیرا شدن آنها باشد.وارد کردن استارت‌آپ‌های کوچک و قوام نیافته به‌شدت خطرناک است. هم باعث لطمه جدی به آنها می‌شود و هم می‌تواند باعث از بین رفتن اعتماد عمومی به کل استارت‌آپ‌ها و ریزش چشمگیر ارزش آنها در بورس شود. این اتفاق- ترکیدن حباب دات‌آی‌آر- نظیر همان اتفاقی است که در سال‌های ۲۰۰۱-۱۹۹۹ باعث ترکیدن حباب دات‌کام شد و تا مدت‌ها اثرات منفی‌اش که دامن‌گیر همه شرکت‌های فناور شده بود باقی ماند.نکته دوم این است که خریداران سهام استارت‌آپ‌ها در بورس باید بدانند که گرچه سهام این شرکت‌ها همانند دیگران در بورس عرضه شده، اما نیاز به نگرشی بلندمدت‌تر و صبری بیشتر دارد. یعنی معمولا خریداران سهام شرکت‌های فناوری افقی بلندمدت‌تر را می‌بینند و انتظار بازگشت سرمایه یا حتی سودسهام جدی در کوتاه‌مدت را ندارند.

اندکی صبر

گرچه نوید ورود استارت‌آپ‌ها به بورس نزدیک سه سال است که داده می‌شود؛ با این حال باید اندکی صبر کنیم تا هم زمان وقوع مشخص‌تر و قطعی‌تر شود و هم کم و کیف وارد شدن آنها به بورس و ارزشی که با آن به بورس وارد می‌شوند مشخص شود. احتمالا پس از رخ دادن این اتفاق، نخستین زمان برای بررسی دقیق‌تر و موشکافانه دست‌کم یک‌سال پس از عرضه اولیه است. پس تا آن زمان کمی صبر می‌کنیم.

بازار مالکیت معنوی

همایون‌دارابی تحلیلگر بازار سرمایه

بازار سرمایه و نحوه تعامل آنها با استارت‌آپ‌ها از جمله موضوعات جالب و جدید بازار سرمایه به‌شمار می‌رود استارت‌آپ‌ها به‌عنوان شرکت‌های نوپا با مزیت اقتصادی بالا که درصدد حل مشکلات موجود یا ارائه خدمات نوین با استفاده از تکنولوژی و دانش هستند، در تمامی اقتصادها به‌ویژه اقتصادهای کشورهای ثروتمند جهان دارای اهمیت بالایی هستند. در این کشورها استارت‌آپ‌ها مجرای رشد و ارتقای تکنولوژی هستندو تمام سعی برنامه‌ریزان اقتصادی به حفظ این جوانه‌های توسعه و ایجاد بستر رشد و بالندگی آنها معطوف می‌شود.

اعلام ده‌ها امتیاز برای حمایت از استارت‌آپ‌های داخلی و همچنین اعطای انواع تسهیلات اقامتی برای کارآفرینان خارجی تقریبا در تمامی کشورهای پیشرفته به چشم می‌خورد. در این شرایط «مقوله مالی استارت‌آپ‌ها» نیز دارای اهمیت بالایی است که در سال‌های اخیر روش‌های گسترده و کم هزینه‌ای برای تامین مالی استارت‌آپ‌ها اندیشیده و به اجرا در آمده است. یکی از عمده‌ترین مسیرها از طریق بازارهای سرمایه به‌ویژه معاملات otc است.ماهیت کارآفرینان و خالقان استارت‌آپ‌ها عموما جوانانی تازه وارد به دانشگاه‌ها تا فارغ‌التحصیلان دوره‌های مختلف را دربر می‌گیرد. در مسیر عادی در کشور ما عموما این افراد برای تامین مالی جهت پروژه خود با مشکل مواجه شده و اگر خوش شانس باشند با گرو گذاشتن املاک خانوادگی حداکثر موفق به دریافت وام می‌شوند که چون در بیشتر موارد به‌صورت طبیعی استارت‌آپ‌ها با نرخ شکست بالایی همراه هستند، روندی طی می‌شود که کارآفرینان دیروز به بدهکاران بانکی و ورشکسته و تحت تعقیب بانک‌ها برای وصول مطالبات تبدیل می‌شوند. نرخ بالای سود بانکی و همچنین ذات پر ریسک استارت‌آپ‌ها به هیچ‌وجه سازگاری نداشته و این روش نمی‌تواند مجرایی برای رشد این فعالیت‌ها باشد.

پنج دیدگاه درباره ورود استارتاپها به بورس

در این شرایط بازار سرمایه در ایران مانند سایر اقتصادهای موفق در سال‌های اخیر به‌دنبال ایجاد بستری برای پذیرش این استارت‌آپ‌ها و تامین هزینه و سرمایه آنها در بازاری پر ریسک از سوی سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر بوده است. در روش تامین مالی شرکت‌های نوپا در بازار سرمایه این شرکت‌ها به‌صورت سهامی در بازاری ویژه عرضه شده و سرمایه‌گذارانی با ویژگی‌های خاص نظیر میزان درآمد یا دارایی مشخص امکان سرمایه‌گذاری در آنها را پیدا می‌کنند. این گروه از سرمایه‌گذاران به‌دلیل تجربه و دانش خود می‌دانند که چنین سرمایه‌گذاری پرریسک بوده و در برابر چند شرکت البته با یک موفقیت امکان جبران زیان خود را دارند.

در این راستا بازار فرابورس در خلال سال‌های گذشته در دو مسیر «بازار دارایی فکری» و «بازار شرکت‌های کوچک و متوسط» سعی در جذب استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان داشت که متوسط هر دو مسیر درحال‌حاضر بدون حصول نتیجه‌ای خاص رها شده به‌نظر می‌رسد. پیچیدگی‌های روند پذیرش شرکت‌ها در فرابورس و نبود انعطاف کافی سبب شده است تا کمتر شرکتی بتواند شانس ورود به این مقوله‌ها را پیدا کند.

در شرایط کنونی به نظر می‌رسد بازار سرمایه در حمایت از استارت‌آپ‌ها دارای خلأهای فراوانی است که حتی دامنه آن به عملکرد صندوق‌های جسورانه نیز درحال گسترش است و این ابزارها نیز چندان فعال به نظر نمی‌رسند.لزوم تغییر در رویکرد بازار سرمایه به مقوله استارت‌آپ‌ها، درک اهمیت و همچنین طبیعت رفتاری این شرکت‌هاو در نهایت شکست و پیروزی آنها می‌تواند بخش عمده مشکلات کنونی را حل کند در غیر این صورت می‌توان پیشنهاد کرد برای شکستن قفل‌های موجود، تشکیل یک بازار غیر متمرکز الکترونیکی ویژه شرکت‌های استارت آپی و دانش‌بنیان در دستور کار قرار گیرد؛ چراکه تداوم مشکلات کنونی نتیجه‌ای جز نابودی استعدادها و افزایش خروج جوانان خلاق را از کشور نداشته و ندارد.

منبع: به نقل از دنیای اقتصاد

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.