خودمان را گول نزنیم؛ نه میتوانیم از بلاکچین صرفنظر کنیم، نه از ارزهای رمزنگاریشده!
گفتوگو با مصطفی نقیپورفر، مدیر آزمایشگاه بلاکچین خانه نوآوری
در زمینه کریپتوکارنسی محصولات زیادی بیرون آمده است. با مشکلی که بانک مرکزی برای بسیاری از این پلتفرمها درست کرد، بسیاری از آنها یا فیلتر شدند یا فعالیت را کند کردند. برخی هم به سمت فضای شبهزیرزمینی رفتند. در زمینه بلاکچین فکر میکنم نخستین محصولات بهویژه در فضای بانکی تا آخر سال بیرون میآیند.
رضا جمیلی| اصالتا آذری است و متولد تهران. کارشناسی مخابرات دانشگاه شریف و کارشناسی ارشد مخابرات دانشگاه تربیت مدرس بخشی از روزمه تحصیلات دانشگاهی اوست. از سال 71 در بخش خصوصی مشغول به کار شده و میگوید سال 76 نخستین «استارتاپ» خودش را تاسیس کرده که نتیجهاش شکست بوده. مصطفی نقیپورفر را در اکوسیستم استارتاپی بیشتر با برند فناپ میشناسند اما او هم پیش از فناپ و هم این روزها که در خانه نوآوری در حال کار روی مفهوم و تکنولوژی بلاکچین است، همیشه با این اکوسیستم پیوندهایش را حفظ کرده است. استارتاپ اولش در زمینه محصولات جانبی سختافزاری بوده و کارتهایی میساختهاند که در زمینه کنترل صنعتی و فضای رباتیک کاربرد داشته است اما در نهایت آن را رها میکنند. استارتاپ دومش را سال 80 در فضای بانکی تاسیس کرده و به گفته خودش در آن سال نخستین خودپرداز بانکی ایران و پوز بانکی را طراحی کرده و ساختهاند. در سال 84 با تعدادی از دوستانش شرکت فناپ را تاسیس کردهاند. در فناپ از سال 86 تا 92 روی بحث شهر هوشمند پروژهها و مطالعات مختلف را راهبری کرده است. از ابتدای سال 93 تا سال گذشته هم که بهنوعی از مجموعه فناپ جدا شد، مدیر مرکز نوآوری فناپ بوده است و وظیفهاش کمک به رشد این شرکت از طریق حمایت از استارتاپها و ایدههای نوآورانه بوده است. شکل گیری و راهاندازی شتابدهنده تریگآپ یکی از کارهایی بود که نقیپورفر در فناپ از خودش به یادگار گذاشته است. در سال 93 با کمک دیگر همکارانش در فناپ کافه آیتی را به عنوان یک فضای نوآورانه برای کارآفرینان حوزه آیتی تاسیس کرده تا به فرهنگسازی و رشد استارتاپهای حوزه آیتی کمک کند. او حالا به عنوان مسئول بلاکچینلب خانه نوآوری تمرکز ویژهای روی حوزه بلاکچین دارد. مصطفی نقیپورفر در گفتگو با شنبهپرس درباره حال و آینده این فناوری صحبت کرده است.
میخواهم اینگونه آغاز کنم، بلاکچین یک مفهوم است یا تکنولوژی؟ مفهومی متعلق به حال که قرار است در آینده تبدیل به تکنولوژی شود تا از محصولات آن استفاده کنیم؟ آیا همین حالا به محصولات آن رسیدیم و درحال استفاده از آنها هستیم؟
بلاکچین یا زنجیره بلوک، یک فناوری است. ولی در پس آن مفهومی نشسته که این فناوری را به جلو میراند. در پس فناوری بلاکچین، توافق و تراضی جمعی وجود دارد. رخداد خوب این است که در بلاکچین، توافق و تراضی جمعی برای نخستینبار در دنیا پیادهسازی شد بیآنکه نیاز به دخالت انسان داشته باشد. من کل هنر این فناوری را همین توافق جمعی میدانم. البته توافق و تراضی جمعی تعبیر من است. این فناوری از سال 1991 میلادی مطرح شد. مبنای اصلی آن بر ریاضیات و برنامهنویسی است. این که چگونه میشود تصمیمگیریها به صورت غیرمتمرکز باشد. هنگامی که به سوی فناوریهای آینده میرویم و تعداد دیوایسها، رباتها و دستگاههای متصل به اینترنت زیاد میشود، هوش مصنوعی موضوعی جدی میشود و احتمالا تصمیمگیریهای متمرکز چندان کارا نباشند. تا سوم ژانویه 2009، بیتکوین به عنوان نخستین نمود فناوری بلاکچین، در حد تحقیق و توسعه بود و کسی آن را جدی نمیگرفت. بلاکچین به تمام معنا فناوری است و مهندسی موضوع در آن خیلی جدی اتفاق افتاده است. از ریاضیات استفاده میکند ولی اگر به صورت ریاضی به آن نگاه کنیم، نباید تا این اندازه خوب عمل کند. تئوریهای ریاضی به کمک میآیند ولی کافی نیستند. کنار آن، مسائل واقعی هستند که تئوری ریاضی را عملی میکنند. تا سالهای 2010 و 2011 که بیتکوین به اصطلاح هایپ یا حبابی ایجاد کرد و همه علاقمند شدند تا بدانند چیزی که این همه موثر است، چیست؛ چیزی که صنعت چندصد ساله بانکداری را دچار تغییرات جدی میکند. در این زمان، کسی فناوری بلاکچین را جدی نگرفته بود. هنوز هم بلاکچین و بیتکوین را اشتباه میگیرند. در حالی که بیتکوین مبتنی بر بلاکچین است و بلاکچین یک فناوری زیرساختی است. به صورت سادهتر، بلاکچین نحوه متفاوت نوشتن دیتا است که این نحوه نوشتن، رمزنگاری را در داخل خود نهادینه کرده است. درون خود فناوری، رمزنگاری نهادینه شده است. تاریخچه آن جالب است. پیش از بیتکوین، حتی در دهه 90 ارز دیجیتالی داشتیم. صنعت بانکداری نسبت به حیطه کاری خود بسیار حساس و حتی حسود است. اجازه نمیدهد کسی به این صنعت وارد شود و تغییر جدی انجام دهد. ارزهای دیجیتالی هنگامی که وارد این صنعت شدند، بر مبنای تمرکزگرایی در صنعت بانکداری بودند تا تمام تراکنشها را پشتیبانی کنند. سپس مشکلاتی مانند هک شدن، اتک، دوباره خرج کردن پول و غیره برای آنها پیش آمد و شکایاتی هم شد. البته تئوریهای توطئه میگویند که این مشکلات کار خود صنعت بانکداری بود که تاب رقیب را نداشت. از این رو دو تا از بزرگترین استارتاپهای ارز دیجیتالی دچار مشکلاتی شدند. یکی ورشکسته و دومی توسط غولهای بزرگ بانکداری خریداری شد. تجربه ارز دیجیتالی چندان موفق نبود تا سال 2008 که سقوط مالی بانکهای امریکا اتفاق افتاد. پیش از آن، همه به صنعت بانکداری سنتی فکر میکردند و کسی امید به تغییر نداشت. سپس گفته شد که چرا مردم باید تاوان اشتباه سازمانهای بزرگ را بدهند و چرا باید خزانهداری و دولت امریکا تعهد بدهند. خزانهداری و دولت در آن زمان 700 میلیارد تعهد دادند ولی پس از آن بلومبرگ گزارش داد که تا سال 2010، این رقم به 7.7 تریلیون دلار رسید. عدد بسیار بالا بود و امریکاییها در کشور خودشان به همان میزان بدهکارتر شدند. پیش از آن یک زمینه فناورانه ایجاد شده بود، سپس یک فضای روانی هم شکل گرفت و شخص یا گروهی بیتکوین را بر مبنای بلاکچین شکل دادند و به دنبال آن بودند که آن رخداد دوباره تکرار نشود. پیش از این فناوری، صنعت بانکداری شفاف نبود. یکی از مزایای بلاکچین شفافیت است و ضمن حفظ امنیت اطلاعات صاحبان حسابها، میبینید که برای تراکنشها چه رخ میدهد. نکته دیگر این بود که بجای شخص ثالث، جمع باید برای تراکنشها تصمیم بگیرد. بلاکچین و بیتکوین این هنر را داشتند تا انگیزهای برای افراد ایجاد کنند که تراکنش اشتباه ننویسند و دقت در دیتانویسی بالا برود. آن مشوق فناوری بیتکوین مبتنی بر بلاکچین باعث شد فضای متمرکز تبدیل به فضای غیرمتمرکز شود و همه انگیزه داشتند تا تراکنشها درست نوشته شود. کسی به دنبال این نبود که پنهانی پولی بدهد تا تراکنش اشتباهی نوشته شود. این فناوری در سال 2010 موفق شد، همه به فناوری زیرساختی علاقمند شدند. کمک بلاکچین به بیتکوین این بود که بلوکی از دیتاها نوشته و به روشی به بلاکهای بعدی زنجیر میشدند. به یکی از روشهایی که بلاکها را به هم زنجیر میکنند، تابع هش میگوییم که پیش از این در فضای فناوری اطلاعات استفاده شده بود و در اینجا هم نمود خود را به خوبی نشان داد. اگر یک هکر یا سازمان، یکی از بلاکها را دستکاری میکرد، همه بلاکهای پس از آن غیرمعتبر میشدند و همه میفهمیدند که کسی آن را دستکاری کرده است. وقتی بلاکچین توانست اینچنین صنعت بانکداری را تحت تاثیر قرار دهد، این کانسپت مطرح شد که بلاکچین برای صنعت بانکداری نوشته نشده است. برای یک فضای تمرکزگرا نوشته شده که آن را به سادگی به سوی غیرمتمرکز شدن میبرد. بیاینکه نگرانی هک شدن، حملات و اتکها را داشته باشد.
دو محور اصلی بلاکچین در بیتکوین، که شاید بتوان گفت نخستین محصول بلاکچین بود و همه را سر شوق آورد تا از بلاکچین در حوزههای دیگر هم استفاده کنند، یکی شفافیت و دیگری تمرکززدایی بود. تمرکز را از شخص ثالث که میتوانست با یک اشتباه بزرگ همه را متضرر کند، میگرفت. سر شفافیت همه خوشحال هستند. ولی سر تمرکززدایی بحث زیاد است. پول یکی از متغیرهایی است که در گذر زمان جوامع انسانی را شکل داده است. پول، دولتها را ایجاد و آنها را قدرتمند یا ضعیف میکند. به نظر میرسد یک شیفت پارادایمی تاریخی باید رخ دهد. وقتی بانکها مقاومت کردند و میکنند، به نظر میرسد تمرکززدایی تا زمانی که حاکمیتها در جهان نخواهند، اتفاق نخواهد افتاد. آیا میشود مردم از ارزی استفاده میکنند که دولتها آن را قبول ندارند ولی نمیتوانند جلوی آن را بگیرند؟
شاید بهتر باشد به مفهوم حاکمیت برگردیم. ما در طول تاریخ، این مفهوم را اشتباه فهمیدیم و یا مانند قرون وسطی درباره حاکمیت فکر میکنیم. حاکمیت در دنیای امروز، نوعی رگولاتور و تعیینکننده شرایط است. دولت، مجری قانون است و قانون محدودیتهایی برای این است که جامعه مسیر اشتباه نرود. ما از دولت مجری قانون، به دولت خود قانون تبدیل شدیم. دولتی که میخواهد بر مردم حکومت کند. درحالی که این مردم بودند که قرار بود برای آینده خود تصمیم بگیرند. به تاریخ ایران و جهان نگاه کنید ببینید بانک مرکزی چه بود. در ایران پیش از بانک مرکزی، بانکها کار خود را انجام میدادند. سپس برای اینکه این فضا رگوله شود و آییننامه و روال واحدی بر همه آنها حاکم شود، تصمیم میگیرند که سازمانی به نام بانک مرکزی درست کنند تا در زمان نیاز، برای قوانین پولی و مالی و ابزارهای موردنیاز تصمیم بگیرد. به مرور بانک مرکزی ایران تبدیل به یک بانک شد. درحالی که بانک مرکزی بانک نیست؛ رگولاتور بانکها است. اگر مثلا بانکی ورشکسته شود، بانک مرکزی از محل سپردههای آن بانک میتواند به آن بانک کمک کند. در نرخ بهره و ارزش پول تاثیر بگذارد. وظیفه ذاتی بانک مرکزی، نگهداشت ارزش پول است. ولی الان بانک مرکزی درگاه پرداخت داده است. حساب نگه میدارد، چند وقت دیگر احتمالا میخواهد سود بانکی و وام بدهد. در گذر زمان، مفهوم بانک مرکزی تغییر کرد. امروز، بانک مرکزی تصمیمی میگیرد که به ضرر بانکها و حتی به ضرر اقتصاد است. چون به حاکمیت وصل شده است. اگر حاکمیت رفتار پوپولیستی داشته باشد، تصمیمات عامگرایانه را به فضای بانکی تحمیل میکند. در اینجا بانک مرکزی از رگولاتوری به سوی حاکم شدن میرود. دولت هم وظیفه رگولاتوری دارد، نه حکومت کردن. چیزی که به نام ابزار قدرت نام میبریم، به هیچ وجه نباید در اختیار دولت باشد. باید در اختیار اقتصاد باشد. اقتصاد قوی پشتوانه پول است، نه محل ضرب سکه و چاپ اسکناس که متاسفانه در اختیار دولت است. دولتمردان هیچگاه تصمیمگیران خوب و بازیگران جدی برای اقتصاد نبوده و نیستند. آنها از رگولاتوری به بازیگران جدی اقتصاد ایران تبدیل شدند. در 40 سال گذشته و پس از انقلاب میبینید که وقتی صنایع ملی میشوند، دولت به اقتصاد ورود میکند و عملا رقیب مردم میشود. قدرت هم در دست اوست و حکایت خودگویی و خود خندی میشود. خودش تصمیم میگیرد، شرکتهای دولتی منتفع میشوند، مردم و بخش خصوصی دچار ضررهای سنگین میشوند. کما اینکه در سالهای گذشته سر افزایش قیمت ارز، تصمیمهای گمرکی و موارد متعدد مشکلاتی ناشی از قدرت دولت دیده میشود. ابتدا باید مفهوم دولت و حاکمیت را درست کنیم. دولت نباید آنچنان نگران موضوع پول باشد. برخی از وظایف ذاتی حاکمیت تامین امنیت و کمک به مردم برای رونق کسبوکارشان است. ما هر چهارسال یک بار رای میدهیم و رییسجمهوری انتخاب میکنیم. مگر معنای جمهوری، حاکمیت مردم بر مردم نیست؟ ما فردی را انتخاب میکنیم تا در آن جایگاه به جای ما تصمیم بگیرد. وظیفه رییسجمهوری تصمیم گرفتن و اجرا کردن است. وظیفه قوه مقننه تصویب قوانین است. آنها باید تحقیق کنند تا بدانند چه قانونی برای کشور مناسب است، سپس تصمیم بگیرند. تصور کنید قبلا امکان مشارکت مردم فراهم نبود. الان مردم هر زمان و برای هر تصمیمی مشارکت کنند. بلاکچین کمک میکند که مشارکت مردم در تصمیمات، سادهتر شود.
یک مشارکت تمام وقت؟
نه لزوما. هر کس که علاقهمند بود. الان در بخشهایی از دولت و مجلس، پشت درهای بسته تصمیماتی میگیرند که ذینفعان، یعنی مردم در آن تصمیم هیچ دخالتی ندارند و حتی افراد تصمیمگیر، تجربهای در اینباره ندارند. ولی آیا نمیتوانستند تجربه کسب کنند؟ شاید به این دلیل که ما هنوز به آن مرحله از رشد فناوری نرسیده بودیم که این امر ممکن شود.
اینطور که من فهمیدم، شما میگویید با یک نگاه واقعی به مفاهیم حکمرانی، حاکمیت، دولت و جامعه، بلاکچین در خدمت وظایفی است که ما به عنوان دولت و رگولاتور باید انجام دهیم.
بلاکچین میتواند به تسهیل همه تصمیمگیریها و اجرای آنها کمک کند.
پیش از بیتکوین، حتی در دهه 90 ارز دیجیتالی داشتیم. صنعت بانکداری نسبت به حیطه کاری خود بسیار حساس و حتی حسود است. اجازه نمیدهد کسی به این صنعت وارد شود و تغییر جدی انجام دهد. ارزهای دیجیتالی هنگامی که وارد این صنعت شدند، بر مبنای تمرکزگرایی در صنعت بانکداری بودند تا تمام تراکنشها را پشتیبانی کنند. سپس مشکلاتی مانند هک شدن، اتک، دوباره خرج کردن پول و غیره برای آنها پیش آمد و شکایاتی هم شد.
برگردیم به وضع موجود. میخواهیم درباره چیزی که الان هستیم، صحبت کنیم. اگر بخواهیم در ایران از این فناوری محروم نشویم، چه تغییراتی باید رخ دهد؟ همین الان درباره ارزرمزها که نخستین محصول بلاکچین است، گفتهاند که تا اطلاع ثانوی ممنوع است. این نهادی است که سالها برای ما تصمیم گرفته و الان نمیتوانیم درباره یک موضوع خاص بگوییم که آن را استثنا کند. چه تغییراتی در این نظام رگولاتوری که خود از پیش دچار تغییرات شده، باید رخ دهد تا از این تکنولوژی که به نظر میرسد در آینده خیلی چیزها بر مبنای آن خواهد بود، محروم نشویم و عقب نمانیم؟
سازمانهای رگولاتور مانند بانک مرکزی نیازمند تغییرات جدی در تصمیمگیریها هستند. گفتم که بانک مرکزی از رگولاتوری به یک بازیگر جدی تبدیل شده است. این امر بر کسی پنهان نیست که بانک مرکزی فروشنده ارز و سکه است. به جای اینکه کاری کند تا رفتارهای پولی و مالی درست شوند، خودش ارز و سکه میفروشد و خودش هم تصمیم میگیرد. طبیعتا چنین نهادی شرایط تصمیمگیری در مورد مسائل پولی را ندارد. انگار یکی از بانکها برای بقیه بانکها یا یکی از بازیگران صنعت خودرو برای دیگر بازیگران این صنعت تصمیم بگیرد. به نفع خودش تصمیم میگیرد یا به نفع همه؟ پس در گام نخست این فضا در دولت و حاکمیت باید شکسته شود. دوم اینکه ما گمان کردیم که میتوانیم خود را تافته جدا بافته از جهان کنیم. در صورتی که مردم ایران علاقه زیادی به فناوری و علم دارند و این در طول تاریخ در مردم نهادینه شده است. ساختار ژئوپولتیک کشور ما به گونهای نیست که درها را به روی جهان ببندیم و در یک پستو هرکاری خواستیم، انجام دهیم. از طرفی ما نباید تنها فناوری بلاکچین را ببینیم. امروز فناوریهایی چون هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و فناوری دادههای عظیم هم در حال گسترش هستند. این هجوم، همهجانبه است و امکان مقاومت در برابر آن نیست. ما نمیتوانیم بگوییم که بلاکچین را نمیخواهیم ولی IOT را میخواهیم. اساسا IOT برای اینکه بتواند جلوی حملات فضای سایبری را بگیرد، باید برمبنای بلاکچین تراکنشها را انجام دهد. مانند گذشته نمیتوانیم IOT بیاوریم و آن را به روشن و خاموش کردن یا ریموت روشنایی محدود کنیم. در صورتی که دیوایسها باید بتوانند با هم صحبت کنند، هوش مصنوعی بر آنها حاکم باشد و بتوانند با هم تراکنش انجام دهند. اگر قرار است حداقل 50 میلیارد شی اینترنت اشیا تا سالهای 2020 یا 2025 در دنیا وجود داشته باشد، نمیشود که تراکنشها را روی اینترنت بانک یا موبایل بانک و تکبهتک انجام داد. اینها باید بتوانند با هم کار تراکنشی انجام دهند. پس درحال حاضر، بجز ارز رمزنگاری شده هیچ راه حلی برای چنین تراکنشهایی وجود ندارد. برای هوش مصنوعی هم چنین است. اگر هوش مصنوعی بخواهد بطور جدی به این فضا وارد شود، باید بتواند در حیطه اختیاراتی که در نرمافزار برای آن تعریف شده، تراکنش مالی انجام دهد. راهحل دیگری هم ندارد. نمیتوانیم به هوش مصنوعی بگوییم برو پشت باجه بانک یا با پوز تراکنش انجام بده! رشد فناوری بجز این راهکاری برای ما نگذاشته است. خودروهای هوشمند در راه هستند و باید بتوانند تصمیم بگیرند. وقتی یک خودروی هوشمند به عنوان تاکسی استفاده شد، میخواهیم بگوییم از مردم اسکناس بگیر؟! یا یک نفر را بگذاریم که این کار انجام شود؟ این فضای همهجانبه فناوری است که به یک سمت میرود و ما مجبوریم با آن حرکت کنیم. بهتر است خودمان را گول نزنیم. نه میتوانیم از بلاکچین صرفنظر کنیم، نه از ارزهای رمزنگاری شده. اگر بانک مرکزی فروشنده ارز است، ارزهای رمزنگاری شده را رقیب خود میداند. ولی حاکمیت و بانک مرکزی باید به وظیفه ذاتی خود یعنی رگولاتوری برگردد. این سیل بنیانکن خواهد آمد و با یک سد کوچک نمیتوان جلوی آن را گرفت. باید کشتی بسازیم و سوار بر این موج شویم، به اهداف عالی برسیم و کشوری پیشرفته و دانشبنیان داشته باشیم. اگر نه، در اثر سیل از بین میرویم.
شاید این بدشانسی بلاکچین برای ما بود که با ارزرمز به ایران آمد. معمولا بازار ارز در ایران شفاف نیست و همیشه دردسرها و دلالیهایی در آن هست. به گفته شما بازیگرانی در آن هستند که نباید باشند و مفهوم بلاکچین با کریپتوکارنسی و بیتکوین مترادف شد. خیلیها هنوز به بلاکچین، بیتکوین میگویند. درحالی که بلاکچین یک تکنولوژی و بیتکوین محصول است. آیا در آینده کوتاه مدت بلاکچین، کماکان بیتکوین و ارزرمزها به عنوان محصول پیشرو دست بالا را خواهند داشت یا محصولات دیگر هم خواهند آمد؟
فناوری بلاکچین حتما رقبایی دارد که همیشه مفهوم سابق آن را بهبود میدهند. ما نباید در فناوری بلاکچین متوقف شویم. فناوریهای دیگری هستند که برای بهبود فناوری میآیند. فناوری هیچگاه در یک نقطه متوقف نمیشود. نمیتوانیم بگوییم فناوری بلاکچین تا ابد وجود دارد. این یک شیوه خوب دیتانویسی رمزنگاریشده است. هدف ما هم تصمیمگیری غیرمتمرکز است. شاید در آینده روشهای جدیدتری بیایند که مفهوم پشت آن را بهتر انجام دهند. در ارزهای رمزنگاریشده، در حال حاضر رقیب خاصی نیست و پیشبینی میکنم که حداقل تا 10 سال آینده اتفاق دیگری نخواهد افتاد. ممکن است مانند بلاکچین، ارزهای رمزنگاری شده بهبود یابند. سرعت تراکنشها بالاتر رود یا شرایط برای ارزهای رمزنگاری شده ضعیف، بهتر شود. یا حتی چک و تایید اینکه این ارز فیک است یا واقعی، تسهیل شود و بهبود یابد. ولی الان به نظر میرسد ارزهای رمزنگاری شده برای تراکنشهای آتی جای پول متمرکز را خواهند گرفت و این اجتنابناپذیر است. بلاکچین، هر صنعت متمرکزی را تحت تاثیر قرار میدهد و دنیا هم خود را با این فناوری تطبیق میدهد. فرض کنید صنایع غذایی ما محصولات خود را صادر میکند. بلاکچین شفاف میکند که محصول کجا بوده، در چه مسیری و چگونه به دست واردکننده یا خریدار رسیده است. یعنی ردیابی کالا بیآنکه کسی بتواند تقلب کند. متاسفانه در کشور دیده شده که تاریخ مصرف روی محصول را پاک میکنند و تاریخ جدید برای آن میزنند. ردیابی محصول باعث میشود که قاچاق اتفاق نیفتد، محصولات فیک وارد نشوند، تخلف نشود و ثبت کالا در بلاکچین کمک میکند که بدانید آیا آن محصول و تاریخ مصرف آن واقعی هستند. اگر محصول خراب شده، ردیابی آن را چک کنید و بدانید که در کجا آسیب دیده است. مثلا اتحادیه اروپا یا کشورهای حوزه خلیج فارس یکی از مقاصد صادرات ما هستند. اگر آنها بخواهند با کمک این فناوری امنیت غذایی و امنیت خاطر جامعه خود را در برابر محصولات فیک بالا ببرند و ما به این موضوع فکر نکرده باشیم، باز هم میتوانیم محصول صادر کنیم؟ در سال گذشته، حملات زیادی روی سیستم بانکی ما رخ داد. راهکار ما چیست؟ میخواهیم آیپیهای جهانی را ببندیم تا هیچ تراکنش بینالمللی نداشته باشیم؟ اینها بخشی از کاربردهای بلاکچین است. این صنعت میتواند کل فضا را تحت تاثیر قرار دهد. ما باید این فناوری را بپذیریم، بیاموزیم، سوار بر آن شویم و اگر نیاز به فناوری بهتر بود، ما هم تولیدکننده فناوری باشیم و صنعت خود را بهبود دهیم. مثلا صنعت ما از هزینههای بالا و وجود واسطههایی که خون تولیدکننده را در شیشه کردهاند، رنج میبرد. بلاکچین همینها را حذف میکند. کمک میکند محصول سادهتر و کیفیتر به دست مشتری برسد و نگرانیها کمتر شود. کالا چند دست جابجا نمیشود تا با قیمت غیرواقعی به مشتری برسد. در اینجا واسطهها باید نگران باشند. اگر دولت واقعا به فکر مردم است، نباید نگران فناوری بلاکچین باشد. بلاکچین کمک میکند تا ما بهتر زندگی کنیم.
امروز، بانک مرکزی تصمیمی میگیرد که به ضرر بانکها و حتی به ضرر اقتصاد است. چون به حاکمیت وصل شده است. اگر حاکمیت رفتار پوپولیستی داشته باشد، تصمیمات عامگرایانه را به فضای بانکی تحمیل میکند. در اینجا بانک مرکزی از رگولاتوری به سوی حاکم شدن میرود. دولت هم وظیفه رگولاتوری دارد، نه حکومت کردن.
الان نسبت ایران و بلاکچین چیست و در چه مرحلهای با هم هستند؟ در مرحله انکار است یا پذیرش یا مزهمزه کردن؟ منظورم از ایران همه ایران است. مردم، دولت، رگولاتور، بازیگرها و غیره. از دید کلی بلاکچین در ایران چه وضعیتی دارد؟
الان در کشور ما، بلاکچین در بخش بانکی اندکی جدی گرفته شده است. البته نه خیلی زیاد. فضا بیشتر فضای هایپ است. برخی فکر میکنند بلاکچین یک چوب جادو است که میتوانند به صنعت خود بزنند و یک رشد شگفتانگیز داشته باشند. برخی از افراد واقعگرا، وارد آزمون این فناوری شدهاند. من تاکنون از کسی انکار ندیدم و کسی نگفته که این فناوری مناسب نیست. حتی از افرادی در حاکمیت که ممکن است نگران فضای حاکمیتی خود باشند، چنین چیزی نشنیدم. در مورد ارزهای رمزنگاری شده، متاسفانه بانک مرکزی که در حاکمیت متولی این موضوع است، به ورطه انکار افتاده است.
چه اتفاقی باید در این حوزه بیفتد؟ اگر ما یک ارز رمزنگاری شده ایرانی داشته باشیم، مشکل حل میشود؟ یا باید یک ICO ایرانی شکل بگیرد؟
نه لزوما. شاید حتی یک ICO ایرانی شکل بگیرد، این فضا بدتر و نگرانیها درباره آن بیشتر شود. ضمن عذرخواهی فراوان از ایرانیان و حاکمیت، متاسفانه عقلانیت حکومت ما رابطه مستقیم با تحریمها و مشکلات کشور دارد. هرچه تحریمها شدیدتر شد، عقلانیت بیشتر شد. درصورتی که باید برعکس باشد و ما پیش از تحریم به فکر میافتادیم. زودتر پیشبینی میکردیم که شاید ترامپ برجام را برهم بزند. حتی اگر برجام چنین نمیشد، پیشبینی میکردیم که در این فضا از ارزهای رمزنگاری شده به بهترین نحو استفاده کنیم. ولی متاسفانه عقلانیت در حکومت رابطه مستقیم با فشارها و تحریمها دارد. با قیمت نفت هم رابطه معکوس دارد. هرچه قیمت نفت بالاتر میرود، عقلانیت کمتر میشود. به نظر میرسد که ما در حکومت خیلی درگیر حال خودمان هستیم. حاکمیت ما هرچه بیشتر پول به دست میآورد، کمتر فکر میکند که باید با این پول چه کند.
پس شما چاره را در پذیرش و تغییر دیدگاه میدانید. از سوی اکوسیستم فناوری کاری ساخته نیست!
چرا! ما به عنوان کسانی که در این فضا فعال هستیم، وظیفه توجیه کردن، آشنا کردن و آموزش دادن آنها را داریم. ساکت نمیمانیم تا ببینیم عقلانیتی بر دولت حاکم میشود یا نه. ما میکوشیم تا فشار از پایین چانهزنی از بالا اتفاق بیفتد. بهترین حالت این است که عقلانیت مستقل از فشارها و قیمت نفت به حاکمیت برگردد.
فضا بیشتر فضای هایپ است. برخی فکر میکنند بلاکچین یک چوب جادو است که میتوانند به صنعت خود بزنند و یک رشد شگفتانگیز داشته باشند. برخی از افراد واقعگرا، وارد آزمون این فناوری شدهاند. من تاکنون از کسی انکار ندیدم و کسی نگفته که این فناوری مناسب نیست.
یک نکته مهم این است که در ایران مسئولان با آمارها رابطه بهتری دارند. مثلا تا یک سال پیش همه میخواستند تاکسیهای اینترنتی را جمع کنند، ناگهان آمار رسید یک میلیون راننده از این برنامهها درآمد دارند، بلافاصله دست اسنپ و دیگر تاکسیهای آنلاین باز گذاشته شد. الان آماری از بازار بلاکچین در جهان داریم؟ چند استارتاپ در این زمینه داریم. آیا در جهان، سهمی از بازار فناوری بلاکچین تبدیل به اقتصاد واقعی شده است؟
طبق آمارها، تنها در سال 2017 حدود 26 هزار اپلیکیشن مبتنی بر بلاکچین نوشته شد که عمدتا در حوزه بانکی بودند و البته بیش از 90 درصد آنها از بین رفتند. فضای جهانی تلاش بسیاری برای رشد این حوزه میکند. پیشبینی میشود در سال 2030 کل حجم بازار بلاکچین به 3.5(سه و نیم) تریلیون دلار برسد. در سالهای 2017 تا حدود 2020 رشد 120درصدی را برای این فناوری پیشبینی کردهاند. هایپ سایکل یک فضای نوآورانه و رو به رشد به قله میرسد و از آن قله که هایپ و حباب اصلی است، شروع به سقوط میکند. نهایتا فضا رئال شده و منحنی فناوری وارد فلات پروداکتیویتی یا جریان واقعیتری میشود. الان بلاکچین در جهان از قله هایپ خارج شده و درحال افول و واقعی شدن است. ما در کشور هنوز به هایپ نرسیدیم و درحال آزمون و آموزش هستیم. احتمالا پس از آن تبدیل به حباب میشود و سپس سقوط میکند به فضای واقعی و در آن زمان است که صنایع مولد میشوند. پس بلاکچین در جهان در نقطه واقعی و در ایران در نقطه سربالایی است. یکی از شهرهای چین که اگر اشتباه نکنم دفتر مرکزی علی بابا در آن شهر مستقر است، برای یک سال، یک میلیارد دلار به تحقیق و توسعه فناوری بلاکچین اختصاص داده است. از این مبلغ حدود 350 تا 450 میلیون دلار را دولت مرکزی چین تضمین میکند. دقت کنید! تنها یک شهر، یک میلیارد دلار که دولت مرکزی 35 تا 45 درصد آن را تضمین کرده است. سرمایهگذاریها در این زمینه رشد نجومی داشته است.
در مورد ایران هم آماری دارید؟ در ایران هنوز اپلیکیشن جدی در این زمینه نداریم. گفتید برخی در این زمینه کار میکنند. فکر میکنید نخستین محصولات چه زمانی بیرون میآیند؟ اگر خبری هم در این زمینه هست به ما بگویید.
در زمینه کریپتوکارنسی محصولات زیادی بیرون آمده است. با مشکلی که بانک مرکزی برای بسیاری از این پلتفرمها درست کرد، بسیاری از آنها یا فیلتر شدند یا فعالیت را کند کردند. برخی هم به سمت فضای شبهزیرزمینی رفتند. در زمینه بلاکچین فکر میکنم نخستین محصولات بهویژه در فضای بانکی تا آخر سال بیرون میآیند. در سالهای آینده هم صنایع بطور جدی خود را با این فضا تطبیق خواهند داد.
اگر هوش مصنوعی بخواهد بطور جدی به این فضا وارد شود، باید بتواند در حیطه اختیاراتی که در نرمافزار برای آن تعریف شده، تراکنش مالی انجام دهد. راهحل دیگری هم ندارد. نمیتوانیم به هوش مصنوعی بگوییم برو پشت باجه بانک یا با پوز تراکنش انجام بده!
الان چه کسانی باید وارد گود شوند و روی بلاکچین کار کنند؟ بلاکچین بخاطر ارز رمزها به فینتک و مباحث مالی پیوند خورد و همه میگویند که نهادهای مالی روی آن کار کنند تا ببینیم به کجا میرسد. برخی میگویند بلاکچین وب آینده است و دامن همه را میگیرد. از پیامرسان گرفته تا حملونقل و خردهفروشی! برخی دیگر آن را یک بخش خاص میبینند و میگویند مالیها باید در آن سرمایهگذاری کنند. پیشنهاد شما چیست؟ آیا درحال حاضر دانشگاه باید روی آن کار کند؟ یا استارتاپهای بزرگ هم وارد میدان شوند؟
تجربه نشان داده که با تاخیر چهار پنج ساله فناوریها به ایران هم میآیند. این فاصله را باید جدی گرفت. در این چهار پنج سال صنایع باید روی تحقیق و توسعه و تولید محصولات مبتنی بر بلاکچین فکر کنند. دوباره تاکید میکنم که بلاکچین چوب جادو نیست که آن را بر صنعت بزنیم و رشد چشمگیر داشته باشد. صادرکنندگان و تولیدکنندگان باید روند صنایع در جهان را رصد و پیشبینی کنند تا بدانند بلاکچین در چه زمینههایی آنها را تحت تاثیر قرار خواهد داد. از الان روی محصولات مرتبط کار کنند و با شرکتهای فناوری اطلاعات همکاری داشته باشند تا به آنها کمک و صادرات آنها تسهیل شود. بخش مالی نگاه خیلی جدی به آن دارد. همانگونه که در سال 2010 بیتکوین هایپ جدی داشت، در سال 2017 بلاکچین هایپ جدیتری یافت. اگر امروز صنعت مالی ما جدی به آن فکر میکند، صنایع دیگر هفت سال دیگر باید نگران باشند. البته این یک مقایسه خیلی ساده است. نخستین جایی که تحت تاثیر قرار میگیرد، صنایع رو به بیرون هستند. همچنین صنایعی که بیرون روی آنها تاثیر جدیتر دارد. مثلا صنعت خودروسازی باید نگران باشد. نمیتوانیم واردات خودرو را ممنوع کنیم. خودرو هوشمند حتما به کشور خواهد آمد و کسی از آن فرار نمیکند. IOT هم میآید و یکی از نگرانیهای جدی درباره آن امنیت اطلاعات و کنترل دیوایسهای IOT است. هک و اتک از طریق دیوایس و امنیت یکی از بالاترین نگرانیها در جهان است. بلاکچین این مشکلات را برطرف میکند. پس در اینده دیوایسهایی به کشور میآیند که پروتکل آنها مبتنی بر بلاکچین خواهد بود. یکی از صنایع پیشرو در جهان، صنایع نظامی هستند. صنایع نظامی ما باید از همین حالا بطور جدی روی این موضوع کار کنند. صنایعی چون مخابرات و الکامپ که نقطه تماس با صنایع بیرونی مانند رومینگ دارند باید خیلی زود دست بکار شوند. منتظر نباشند که بعدها مصرفکننده فناوری شویم و خودمان هیچ کاری نتوانیم انجام دهیم. پس صنایع صادراتی، صنایعی که نگران هستند فناوری وارد شود و در رقابت داخلی شکست بخورند، همچنین صنایعی که تاچپوینت با بیرون دارند مانند مخابرات، خیلی سریع باید به این فضا وارد شوند و تحقیق و توسعه را در این زمینه آغاز کنند. روی تولید محصولات مرتبط با این موضوع هم کار کنند.
مثلا اتحادیه اروپا یا کشورهای حوزه خلیج فارس یکی از مقاصد صادرات ما هستند. اگر آنها بخواهند با کمک این فناوری امنیت غذایی و امنیت خاطر جامعه خود را در برابر محصولات فیک بالا ببرند و ما به این موضوع فکر نکرده باشیم، باز هم میتوانیم محصول صادر کنیم؟
میتوانید از استارتاپهای مهم مبتنی بر بلاکچین در دنیا نام ببرید؟
باعث تاسف است که بگویم در منطقه خاورمیانه از این فضا بطور جدی عقب هستیم و متاسفانه کشور پیشرو در این فضا رژیم اشغالگر اسراییل است. تاسف من برای خودمان است. چون آنها وظیفه دارند برای پیشرفت خودشان تلاش کنند. ما بجای نگرانی از پیشرفت دیگران، باید برای پسرفت خودمان نگران باشیم. آنها خیلی جدی روی این فضا سرمایهگذاری کردند و استارتاپهای زیادی از این کشور بیرون میآید. برخی از نامهای مشهور جهان ریشه در این کشور دارند. پیش از نام بردن از استارتاپها، ترجیح میدهم از صنایع نام ببرم. ترید فاینانسینگ تامین مالی تجاری یا به تعبیری السی باز کردن و خریدهای جهانی به سرعت تحت تاثیر بلاکچین قرار خواهد گرفت. یکی از این استارتاپهای این حوزه، ویف است. در حوزه تراکنشهای بانکی و بینالمللی، ریپل هم یک پلتفرم جدی است و بانکهای جهانی بهویژه بانکهای اروپایی آن را پذیرفتهاند. در فضای ثبت ارزش، مثلا ملک یا زمین دارید و میخواهید آن را ثبت کنید. ممکن است همه بر مبنای قراردادهای هوشمند فعالیت کنند. چون مفهومی است که شامل بسیاری از این موارد میشود. ثبت ارزش ما مانند ثبت زمین، متمرکز است. اداره ثبت یک سند تک برگی میدهد و اگر سرورها هک شوند، معضلآفرین میشود. بسیاری از معضلات ما مانند دعواهای ملکی سر این است که سازنده، ملک را به چند نفر فروخته است. فکتون هم استارتاپی است که ثبت زمین روی بلاکچین را انجام میدهد تا در جهان قابل عرضه باشد. وقتی دیتا روی بلاکچین ثبت میشود، به سادگی در دنیا قابل عرضه است. در حوزه معاملات بورس، اگر اشتباه نکنم نزدک روی استارتاپ بلاکچینی چِین سرمایهگذاری کرده تا معاملات بورس شفافتر شود و نیاز به تالار مبادلات نباشد و داراییها به صورت دیجیتالی ثبت و به راحتی ردوبدل شوند.
از سرمایهگذاری در این حوزه بگویید. چه کسانی باید ورود کنند، چه میزان سرمایهگذاری نیاز است؟ آیا VCهایی که هستند میتوانند ورود کنند یا نیاز به VCهای ویژهای برای این فضا وجود دارد؟
VCهایی که در حوزه فینتک فعالیت میکنند، میتوانند وارد این فضا شوند. جا دارد یک سیستم سرمایهگذاری خطرپذیر خاص این حوزه که صبورتر باشد، ایجاد شود. نیاز به سرمایهگذاری در این فضا جدی است. ولی متاسفانه فرصتهایی را هم از دست دادیم. سه سال پیش کل سرمایهگذاری در بلاکچین و کریپتوکارنسی زیر یک میلیارد دلار در سراسر جهان بود. الان در هر فصل چند میلیارد دلار فقط در زمینه کریپتوکارنسی سرمایهگذاری میشود. یعنی هر سه چهار ماه چند میلیارد دلار! در ایران، فاندهای دولتی و شبهدولتی به دانشگاهها کمک کنند تا این فضا بطور واقعی شکل بگیرد. نه اینکه پولهای بلاعوض به استادانی داده شود که آن را خرج کنند و بجز چند مقاله و پایاننامه چیزی از آن بیرون نیاید. کاری کنیم که دانشگاهها تبدیل به دانشگاه کارآفرین شوند و سرمایهگذاریهای دولتی که شامل گرنت و پولهای بلاعوض به فضای دانشگاهی تعبیر میشود، هدفمند انجام شود تا دانشگاه یک مساله واقعی در فضای جامعه را حل کند.
این فضای همهجانبه فناوری است که به یک سمت میرود و ما مجبوریم با آن حرکت کنیم. بهتر است خودمان را گول نزنیم. نه میتوانیم از بلاکچین صرفنظر کنیم، نه از ارزهای رمزنگاری شده. اگر بانک مرکزی فروشنده ارز است، ارزهای رمزنگاری شده را رقیب خود میداند. ولی حاکمیت و بانک مرکزی باید به وظیفه ذاتی خود یعنی رگولاتوری برگردد. این سیل بنیانکن خواهد آمد و با یک سد کوچک نمیتوان جلوی آن را گرفت. باید کشتی بسازیم و سوار بر این موج شویم.
خود شما در خانه نوآوری روی این حوزه چه فعالیت خاصی میکنید؟
ما روی فناوری بلاکچین و محصول کار میکنیم و به دنبال توسعه پلتفرمی هستیم تا مشکلات فضای مالی و بانکی را حل کند یا وضعیت آنها را بهبود بخشد. چهار هفته پیش بلاکچین لب را اعلام عمومی کردیم. به عنوان یک آزمایشگاه نوآوری که تنها بر بلاکچین متمرکز است، هم از استارتاپهای این حوزه حمایت کنیم و هم مسالههای واقعی صنعت را در اینجا مطرح کنیم تا کسانی که در این فضا کار میکنند، راهحلهای مبتنی بر بلاکچین ارائه دهند. از بلاکچین لب هم میتواند استارتاپهایی بیرون آید و تبدیل به کسبوکارهای بسیار جدی شوند. کار آموزش و فرهنگسازی را در این آزمایشگاه پیشبینی کردهایم. در کنار آزمایشگاه نوآوری و زنجیره بلوک، کافه بلاکچین را داریم که رویداد دورهمیهای این حوزه را برگزار میکند و کسانی که به این فضا علاقهمند را دور هم جمع میکند و درباره مسائل روز مانند کریپتوکارنسییا ارزهای رمزنگاری شده و صنایع مختلف صحبت میکنیم. در واقع میکوشیم با همافزایی بازیگران مختلف، همکاریهایی را شکل دهیم که منجر به ایجاد کسبوکارهای موفق در کشور شود و بتوانیم استارتاپهای موفقی در حوزه بلاکچین در خاورمیانه و حتی در دنیا داشته باشیم.
کمی از تحلیل خودتان از اکوسیستم استارتاپی بگویید؟ چه استارتاپهایی را موفقتر میدانید؟
استارتاپی که خودم در آن هستم، یعنی ابرآروان را خیلی دوست دارم و خودم رییس هیات مدیره آن هستم. تیم فوقالعادهای دارد. استارتاپهای 3D FAST را هم خیلی دوست دارم و فکر میکنم میتوانند در خاورمیانه و در حوزه چاپ سهبعدی حرف زیادی داشته باشند. تیم بسیار پرتلاشی دارند. من استارتاپهایی که تیمهای پرتلاش دارند را بیشتر میپسندم. چون تیم را بسیار مهم میدانم. در حوزه IOT لینکپ را ترجیح میدهم. در حوزه حملونقل، بیشتر آنها را بیزینسکپی میدانم تا استارتاپ. با اینحال در میان آنها الوپیک از همه بهتر است چراکه با فاند کمتر و تلاش بیشتر وارد بازار شد و جدیت خود را نشان داد. در حوزه رباتیک، استارتاپ خودمان یعنی پراسیس را که ربات اسکلت بیرونی میسازد را بیشتر دوست دارم. زیرا یک مساله واقعی را حل میکند. در حوزه بیگدیتا استارتاپ نولاتک خیلی خوش آتیه است. در حوزه سلامت استارتاپ درمانه و در حوزه کرادفاندینگ، استارتاپ فاندوران و مهربانه خوب هستند. از دونیت خبر ندارم و امیدوارم حالش خوب باشند. در حوزه کرادفاندینگ اکویتی فکر میکنم کارنکراد سرعت رشد بهتری داشت و امیدوارم موفق باشد. در حوزه پرداخت، زرینپال خوب عمل کرده است و میتواند موثر باشد. برخی هایپ هستند و از فضای استارتاپی خارج شدند و میتوانیم آنها را جزو کسبوکارهای بالغ در نظر بگیریم. در استارتاپهای حوزه کریپتوکارنسی هم ترجیح میدهم که نام نبرم. در مجموع برای همه استارتاپهای ایرانی آرزوی موفقیت دارم چون کار سختی در پیش دارند.