از دانشمندان بیتجربه و کارآفرینان بدون دانش، مشاوره استارتاپی نگیرید!
یادداشتی از ارشد حسینی درباره بایدها و نبایدهایی که در انتخاب و شناخت مشاور کسبوکار باید به کار گیرید
قبل از آنکه سفره دل بگشایید، فرد متخصص را بررسی کنید. برای مثال از افرادی که با قطعیت نظر میدهند و جایی برای تشخیص خودتان باقی نمیگذارند، پرهیز کنید. یا از افرادی که میخواهند بگویند از مهندسی معدن تا پزشکی و اینترنت اشیا همه را مسلط هستند و لغت مقدس «نمیدانم» را به کار نمیبرند، خیلی بیشتر پرهیز کنید.
وقتی صحبت از مشاوره استارتاپی میشود باید نکاتی را مدنظر قرار داشت. اول اینکه هر ساختاری در نگاه اول دست و پاگیر و ضدپیشرفت به نظر میرسد. دوست داریم که هر چه دل تنگمان میخواهد انجام بدهیم، اما وقتی که خبردار میشویم همه اطرافیان هم اگر بتوانند هر چه دل تنگشان بخواهد، انجام میدهند، میترسیم و به همان ساختارگرایی در نگاه اول نامانوس، پناه میبریم.
به عنوان بنیانگذار وقتی صحبت از مشاوره استارتاپی میشود حق دارید و میتوانید از هر شخصی و با هر سواد و معلوماتی، مشورت بگیرید و اسرار کسبوکارتان را با او در میان بگذارید. میتوانید هیچ ساختاری قبول نکنید و آنها را محدودکننده بدانید، میتوانید از تجربه و رفتار سایر افراد همصنف خود در جهان الگوبرداری کنید و یا اینکه تکی حرکت کنید و کسی را در حریم خود، راه ندهید. این راهها و پیمودن آنها، انتخابهایی هستند که سود و زیان آن برای بنیانگذاران خواهد بود، پس لازم است با اختیار در مورد آنها تصمیمگیری شود.
اگر واقعبین باشیم، درک این مطلب که ما نیاز مبرمی به تکرار اشتباهات و شکستهای بقیه نداریم، هوش بالایی نیاز ندارد. البته لازم است که درک کنیم هر اندازه هم که ایده ناب، همکاران عالی و روابط موثری داشته باشیم، باز هم یک تافته کاملا جدابافته نخواهیم بود و کسبوکارهای مشابه (البته نه با نسبت تشابه ۱۰۰ درصد!) بسیاری وجود دارند که ارزش بررسی و انتقال تجربه را دارند.
به محض قبولکردن ضرورت انتقال تجربه و مشورتگرفتن، چگونگی دریافت مشاوره استارتاپی مطرح میشود که موارد زیر برای درنظر گرفتن، پیشنهاد میشود:
– متخصصان و کارشناسان کسبوکار، فقط در محله و کشور شما وجود ندارند؛ برای گرفتن مشاوره استارتاپی خودتان را محدود به یک فرد و یک مکان نکنید، چه بسا بتوانید افراد باصلاحیتی را پیدا کنید که حتی رایگان به شما کمک کنند.
– از دانشمندان بیتجربه که فقط دانش دارند و از کارآفرینان بدون دانش پرهیز کنید، چراکه اولی فقط چند شابلون دارد و شما را شبیه به یک کسبوکاری که در موردش خوانده، تصور میکند و دومی گرفتار استدلال استقرایی است و شاید درک نکند که این راهحل برای مورد شما پاسخگو نیست. (در مقاله آینده به تفصیل این مورد را بررسی خواهم کرد).
– شخصیت فرد برای انتقال تجربه مهم است. قبل از آنکه سفره دل بگشایید، فرد متخصص را بررسی کنید. برای مثال از افرادی که با قطعیت نظر میدهند و جایی برای تشخیص خودتان باقی نمیگذارند، پرهیز کنید. یا از افرادی که میخواهند بگویند از مهندسی معدن تا پزشکی و اینترنت اشیا همه را مسلط هستند و لغت مقدس «نمیدانم» را به کار نمیبرند، خیلی بیشتر پرهیز کنید.
– از افراد نزدیک به صنعت خود استفاده کنید. این افراد سریعتر با شما همکلام میشوند و درک متقابل سریع شکل میگیرد.
– انتظار حل مشکل کلی و پایهای کسبوکارتان را نداشته باشید، در نهایت بهترین دلسوز و تصمیمگیرنده خودتان هستید، پس چالشهایتان را درست طبقهبندی کرده و بعد سوال کنید.
– کلاه به کار بردن عبارات قلمبهسلمبه و کلمات انگلیسی و جدیدا انواع و اقسام زبانهای مختلف سرتان نرود، کسی که چیزی را بلد باشد، برای توضیح آن سادهترین راه را انتخاب میکند.
– مشاوره یا مشورتگرفتن با منتورینگ فرق دارد، انتظاراتتان را نسبت به این دو از همدیگر تفکیک کنید.
– وقتی که احساس کردید اطلاعاتی از شما خواسته میشود که به نظر شما محرمانه تلقی میشود، از فرد بخواهید یک قرارداد عدمافشا در دفاتر اسناد رسمی با شما امضا کند، اگر امتناع کرد، اطلاعات خود را افشا نکنید.
– تا راه افتادن سیستم اداری خودتان، از مشاورههای مالیاتی، بیمه، قانون کار و موارد مشابه استفاده کنید و صرفا به شرکتکردن در یکی دو کارگاه در این زمینه اکتفا نکنید.
– اگر احساس کردید جلسه در حال منحرفشدن به سمت موضوعاتی دیگر است، حتما گوشزد کنید، هیچ مشاوری از فردی که برای وقتش ارزشقائل است، متنفر نمیشود.
– برای یادگیری مطالب پایه در دنیای کسبوکار، به سراغ محتواهای در سطح جهانی بروید، برای مثال اپلیکیشن Google primer در حد یک دوره MBA (احتمالا بیشتر و بهروزتر)، به شما مدیریت کسبوکار یاد میدهد و حتما نیاز شما به مشورت گرفتن را کمتر میکند.
– اصلا و ابدا از دوستان و آشنایان غیرآشنا به حوزه، برای تایید افکار خود و یا هر دلیل دیگری، مشورت نگیرید.
– وقتی که مشاور ضعفهای جدی شما را شناسایی میکند، سوال احمقانه «جدای از این حرفها، کسبوکار ما کلا چطور است» را نپرسید، چون صرفا تکدیگری موفقیت نداشته است و شما را در موقعیت بدی قرار خواهد داد.
– در صورت بروز چالشهای جدی به یک تفکر و فرد اعتماد نکنید و سعی کنید برای جامعهای بزرگتر طرح مسئله کنید، سپس نتایج را بررسی کنید.
– کار، کار شماست، هیچ توصیهای را چشم بسته قبول و اجرا نکنید، حتی اگر مشاور شما وارن بافت باشد.
– سعی کنید حداقل یک مورد به این موارد اضافه کنید!
متاسفانه بحث اعتماد نکردن برای مشاوره گرفتن جدی است.فکری باید به حال این موضوع کرد تا کارافرینان بتوانند اعتماد کنند و طرح دزدیده نشود