یک طرح خوب با کمی بدسلیقگی قابلاغماض!
محی سنیسل و حمیده حبیبی از دستورالعمل تامین مالی جمعی میگویند:
موضوع این است که با وجود اینکه همه نهادهای درگیر این طرح در جلسات نماینده داشتند، بعد از نهاییشدن طرح و خارج از جلسات، تغییراتی اعمال شد که از کیفیت اولیه طرح کم کرد. یکی از این تغییرات این بود که پلتفرمها باید تبدیل به نهاد مالی شوند. این خواسته مسلما کار ما را به عنوان یک پلتفرم تامین مالی جمعی سخت خواهد کرد.
ابتدای هفته جاری (شنبه 23 دیماه) بود که خبر امضای تفاهمنامه میان سه وزارتخانه اقتصاد، کار و ارتباطات برای تدوین مدل جدیدی از تامین مالی جمعی بر پایه مشارکت مردم و استفاده از سرمایههای خُرد آنها منتشر شد. وزارت ارتباطات بلافاصله متن دستورالعملی را منتشر کرد که چگونگی اجرایی شدن این تفاهمنامه را صورتبندی کرده است.
این دستورالعمل که به نظر میرسد نتیجه یک کار بلندمدت و همکاری چندجانبه میان ذینفعان مختلف حوزه تامین مالی جمعی از جمله پلتفرمهای کراودفاندینگ فعال استارتاپی است بسیار مفصل و با جزئیات فراوان در دسترس عموم قرار گرفته است. اگرچه «دستورالعمل تامین مالی جمعی به عنوان مدل جدیدی برای سرمایه گذاری کسبوکارهای نوپا» هنوز ابلاغ و نهایی نشده است اما مرور بندهای مختلف آن و روح حاکم بر کلیتش میتواند شناخت بهتری از آنچه قرار است در حوزه تامین مالی جمعی در ایران که یکی از حوزههای جذاب فینتک هم به شمار میرود، به دست دهد. از اینرو خبرگزاری شنبهپرس با محی سنیسل بنیانگذار استارتاپ تامین مالی جمعی دونیت و حمیده حبیبی کارشناس این حوزه پرسیده که نقاط قوت و ضعف این دستورالعمنل چیست و چه نکاتی را باید در تدوین نهایی آن موردنظر قرار داد. دو فعال اکوسیستم استارتاپی که گویا از دو سال پیش در جریان این طرح هم بوده و در جلسات پیشنویس این دستورالعمل حضور داشتهاند، هرچند هردو تاکید میکنند طرح علیرغم مثبت بودن کلیت آن با آنچه در جلسات در مورد آن توافق شده تغییراتی دارد که ممکن است کار را برای کراودفاندینگهای وطنی سخت کند. گزیده صحبتهای این دونفر را در ادامه بخوانید.
محی سنیسل: اضافه شدن یکی دو بند، کجسلیقگی بود!
- این طرح از اول با پلتفرمها هماهنگ بود و حدود 2 سال روی آن کار شده است. در جلساتی که در وزارت کار برگزار میشد، پلتفرمهای تامین مالی جمعی حضور داشتند. بورس، فرابورس، بانکها و بسیاری نهادهای دیگر هم مشارکت داشتند. مهربانه، دونیت و سه چهار استارتآپ دیگر از جمله حاضران این جلسات بودند.
- کلیت این طرح با نظر جمعی، از جمله استارتآپها انجام شد که این یک حرکت قابلتقدیر است. البته در همین 2 سال زور هیچیک از ما برای اینکه به یک طرح ایدهآل برسیم به دیگری نچربید و در نهایت به یک طرحی رضایت دادیم که طرح مثبتی بود و مطلوب همه.
- مهمترین اتفاقی که حضور بخش خصوصی در این جلسهها رقم زد، این بود که جلوی نوشتن طرحی که خود تبدیل به مانع شود را گرفت و نتیجه طرح هم به نسبت بسیاری از قوانین مشابه، قانون مثبتی است.
- اما موضوع این است که با وجود اینکه همه نهادهای درگیر این طرح در جلسات نماینده داشتند، بعد از نهاییشدن طرح و خارج از جلسات، تغییراتی اعمال شد که از کیفیت اولیه طرح کم کرد. یکی از این تغییرات این بود که پلتفرمها باید تبدیل به نهاد مالی شوند. این خواسته مسلما کار ما را به عنوان یک پلتفرم تامین مالی جمعی سخت خواهد کرد. اگرچه تبدیل نهاد مالیشدن، ماهیتا یک تغییر مثبت است اما همه ما میدانیم که در عمل چه موانع و بوروکراسیهایی برای چنین تغییراتی پیش پای یک استارتآپ قرار خواهد گرفت.
- موضوع دیگر هم اینکه گویا گفتهشده برای بخش دونیشن این پلتفرمها باید همکاریهایی با کمیته امداد انجام شود. البته من درست در جریان این موضوع نیستم ولی حتی مطرحشدن آنهم نگرانکننده است؛ چراکه در طول این جلسات اصلا چنین بحثی مطرح نشده بود. از طرفی اگر قرار است نهادی به عنوان ناظر پلتفرمهای کراودفاندینگ انتخاب شود، حتما باید سازوکارهای شفاف مالی آن اولین متر و معیار چنین انتخابی باشد.
- کار خوب داشت پیش میرفت و قابلقبول بود ولی در یک ویرایش، تغییراتی اعمال شده که از کیفیت کار کم کرده است. باید به خروجی جلسات احترام گذاشته و اگر بحثی وجود داشت، همانجا مطرح و به شور گذاشته میشد.
- البته گویا قرار شده پلتفرمهایی که در حال حاضر فعال هستند، برای مشارکت در این طرح نیازی به اخذ مجوز نداشته باشند که شاید این بخش حداقل برای استارتآپهای این حوزه خوشایند باشد. در مجموع این طرح یک اتفاق مثبت است اما اضافهشدن یکی دو بند کمی کجسلیقگی بود.
حمیده حبیبی: برخی بندها، دستوپاگیرند
- این دستورالعمل برای سه مدل از چهار مدل کراودفاندینگ نوشته شده است؛ یعنی از چهار مدل خیریه (دونیشن)، پاداش (ریوارد)، سهام (ایکیوتی) و وام؛ شامل مدل وام نمیشود چراکه متصدی این حوزه آن بانک مرکزی فرض شده است. طبق این دستورالعمل ناظر نهادها و شرکتها و استارتآپهای تامین مالی ایران، شرکت فرابورس خواهد بود، به دلایلی که در خود دستورالعمل هم ذکر شده است.
- اولین اشکال طرح این است که یکی از مدلهای کراودفاندینگ در آن جایی ندارد و چه خوب بود که حالا که طرحی آماده شده، با جامعیت، همه مدلها را شامل میشد.
- نکته بعدی که مهمترین نقد است، اینکه مدل تعامل با پلتفرمهای موجود -یا آنها که قرار است در آینده به وجود آیند- که در این دستورالعمل طراحی شده، اصلا شفاف نیست. به این پلتفرمها گفته شده یا باید نهاد مالی باشند و یا موافقتنامه اصولی اخذ کنند، آنهم بدون اینکه شرایط آن مشخص باشد. اگر قرار باشد این پلتفرمها موسسه مالی باشند، باید بیفتند دنبال مجوز گرفتن که همه ما میدانیم چه دردسرهایی دارد، اگر هم قرار باشد بروند با یک نهاد مالی موافقتنامه امضا کنند و ذیل آن نهاد فعالیت کنند، دیگر سرنوشتشان دست خودشان نخواهد بود.
- از طرفی معلوم نیست که برخی بندهای این دستورالعمل در عمل چطور باید اجرایی شود. برای مثال یکی از بندها این است: «تامینکنندگان یک پروژه موفق، امکان انصراف از مشارکت را طی شش روز کاری دارند.» تصور کنید یک پروژه موفق باشد و بسته هم شود و بعد از چهار روز کسی بخواهد پولش را پس بگیرد! در پروژههایی مثل کرمانشاه تجربه ما نشان داد که برخی پروژهها ممکن است دوروزه بسته و پول موردنیاز جمعآوری شود. این بند، دست و پای هر پلتفرمی را میبندد و زمان اجرای پروژهها را طولانی میکند.
- نکته بعدی اینکه بر اساس این دستورالعمل قرار است یک سیستم جامع در فرابورس طراحی شود و همه پلتفرمها به آن متصل شوند. در مورد اینکه این سیستم قرار است چه ویژگیهایی داشته باشد و متناسب با این ویژگیها استارتآپهای کراودفاندینگ چه تغییراتی باید بکنند سوال مهمی است که فعلا پاسخی برای آن نداریم. نکته بعد اینکه چنین سیستمی که دسترسی به اطلاعات پلتفرمها خواهد داشت، تا چه اندازه و چطور، حفظ اطلاعات را تضمین خواهد کرد. این موضوع بسیار نکته مهمی است چراکه تعامل کاربران با کراودفاندینگها، یک رفتار مالی و بخشی از حریم خصوصی آنهاست و از حساسیت بالایی برخوردار است.
- ماده 32 این دستورالعمل میگوید کراودفاندینگ تحت هیچ شرایطی نمیتواند مشارکت در یک توسعه خاص را به تامینکنندگان توصیه کند. در حالی که پلتفرمها همین حالا در صورتی که یک محصول یا خدمت را نوآورانه یا جذاب ارزیابی کنند آن را به کاربران خود توصیه میکنند تا در آن پروژه مشارکت کنند. در نمونههای بینالمللی مثل کیکاستارتر حتی بخشهای مجزایی دارند در مورد پروژههایی که خودشان پسندیده و توصیه کردهاند.
- در مدل سهام هم ذکر شده که تامینکنندگان باید دارای کد بورسی باشند. خبری که همین چند روز پیش در این زمینه رسانهای شد، این بود که آقای جهرمی گفتند که برای حمایت از کسبوکارهای نوپا این کار را انجام میدهند. در حالی که چنین شرطی گذاشتن به این معنا خواهد بود که مدل سهام را به شکل مستقل نمیتوان پیاده کرد و اجرای آن منوط به قرار گرفتن ذیل سازمان بورس خواهد شد؛ یعنی علاوه بر کسانی که میخواهند در یک پروژه کمک مالی کنند باید کد بورسی داشته باشند، کسانی که میخواهند تامین مالی بکنند هم باید شخصیت حقوقی داشته باشند. شاید برای شرکتهای بزرگ این قوانین کاملا طبیعی به نظر بیاید اما برای کسبوکارهای نوپا این شرایط خیلی دستوپاگیر خواهد بود.
- اما نکته مهم دیگر اینکه در این دستورالعمل قیدشده شش ماه پس از ابلاغ آن، پلتفرمهای تامین مالی فرصت خواهند داشت برای گرفتن مجوز از فرابورس اقدام کنند. برای اخذ چنین مجوزی و تغییرات فنی و حسابرسی قبل از آن و هزینههایی که به یک پلتفرم تحمیل میشود، گویا فکری نشده و معلوم نیست شش ماه، فرصت خوبی است یا نه.
- البته این بندها حداقل در 20 جلسه و با حضور استارتآپها انجام شده اما ویرایشهای انجامشده تا حدودی از آنچه که طرح در ابتدا بوده؛ آن را دور کرده است.
- نکته مثبت این دستورالعمل هم مشارکت همه بخشهای حوزه فینتک در تدوین آن است و از معدود قوانینی است که در تدوین آن، چنین مشارکتی شکل گرفته است.