در یک سالی که گذشت، به نظر من بهترین اتفاقی که در اکوسیستم استارتاپی ایران افتاد این بود که مردم استارتاپ را به عنوان یک بیزینس جدی نگاه میکنند. حتی سرمایهگذاران در گذشته، برای فعالیت و کسب و کار نگاه جدی به استارتاپها نداشتند. همینطور جوانانی که از دانشگاهها فارغ التحصیل میشوند.
اخلاقپور استارتاپش را به این صورت معرفی میکند: «در واقع استادکار یک اپ مارکت پلیس است با این هدف که خدمات موردنیاز مشتری، در محل خود به او ارائه شود. به عبارتی استادکار شیوهای ارائه داده است تا مشتری برای گرفتن یا داشتن خدمات یا سرویسهای موردنظر، مجبور به جابهجایی در شهر نباشد، بلکه سرویسدهنده در محل مدنظر مشتری، سرویس موردنظر را ارائه میدهد. این سرویسها میتواند خدمات خانگی باشد مانند نظافت، نقاشی، لولهکشی و این قبیل خدماتی که معمولا همیشه در محل انجام میشدهاند و یا خدماتی که معمولا در محل مشتری انجام نمیشدهاند مانند آرایش و پیرایش، گرفتن آزمایش خون، تعویض روغن ماشین و هر سرویسی که امکان انجام دادن در محل مشتری که میتواند منزل یا محل کار باشد را داشته باشد.»
مدیرعامل استاد کار در ادامه توضیح میدهد، علاوه بر آن، استادکار با این دید شکل گرفته که خیلی از افراد، حرفههایی بلد هستند ولی به دلایل مختلف قادر به ارائه آن نیستند، دلایلی مثل نداشتن سرمایه یا نداشتن یک مکان برای مارکتینگ و این مسائل. استادکار به عنوان یک مارکت پلیس راهاندازی شده است که افراد بتوانند خدماتشان را به دیگران ارائه کنند و دیگران با سادهترین روش ممکن از آن استفاده کنند. در ادامه اخلاقپور به چند سوال در رابطه با اکوسیستم استارتاپی ایران پاسخ میدهد.
بهترین اتفاقی که در یک سال اخیر در اکوسیستم رخ داد چه بودهاست؟
در یک سالی که گذشت، به نظر من بهترین اتفاقی که در اکوسیستم استارتاپی ایران افتاد این بود که مردم استارتاپ را به عنوان یک بیزینس جدی نگاه میکنند. حتی سرمایهگذاران در گذشته، برای فعالیت و کسب و کار نگاه جدی به استارتاپها نداشتند. همینطور جوانانی که از دانشگاهها فارغ التحصیل میشوند.
در حال حاضر بیش از 60 درصد جامعه ما را جوانان بین 30 تا 35 سال تشکیل میدهند و با توسعه اکوسیستم استارتاپی، این جوانان به جای اینکه فکر کنند کسی باید برای من کار پیدا کند، فکر میکنند چطور میتوانم شغل ایجاد کنم و میدانند که با راه اندازی یک کسبوکار استارتاپی، علاوه بر درآمد و سودی که برای خودشان خواهد داشت، برای عده دیگری هم شغل ایجاد میکند. این نگاه جدی که در جامعه نسبت به این نوع کسبوکار به وجود آمده است، میتواند سرمایهای بیش از سرمایه نفت و معادن برای کشور ایجاد کند. در حال حاضر عمده بازار بورس و سرمایه در حوزههای نفت، سیمان، فولاد و این موارد میگردد یعنی سیستم و بیزینسهای کاملا کانونشنال. در صورتیکه در کشورهای پیشرفته درصد زیادی از جیدیپی از استارتاپهایی مثل گوگل، آمازون، فیسبوک و امثال اینها شکل میگیرد. این موقعیتی است که امیدواریم در 10 تا 20 ساله آینده در ایران هم اتفاق بیفتد.
بزرگترین چالشی که در اکوسیستم استارتاپی ما وجود دارد چیست؟
با توجه به اینکه اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتی است، یکی از ترسهای استارتاپها این است که با قوانین دولت و حکومت درگیر شوند و یا در زمان رشد، این قوانین دست و پا گیرشان شود. چیزی که در اکوسیستم میبینیم این است که قوانین خیلی خوب آپتودیت نمیشوند برعکس در کشورهای پیشرفته قوانین را به سرعت آپ تو دیت میکنند. مورد دیگری که باعث ایجاد نگرانی در استارتاپها شده است این است که اگر زمانی بعد از رشد، دولت اعلام کند قسمتی از کنترل را باید به ما بدهید؛ این افت بزرگی برای استارتاپها خواهد بود.
راهحل یا پیشنهادی که شما فکر میکنید برای این مشکل موثر باشد چیست؟
دولت باید بیشتر به این سیستم اعتماد کند. با دادن فرصت به جوانان استارتاپی، نه تنها باعث به وجود آمدن اشتغال بیشتر میشوند، بلکه به پیشبرد اهداف اقتصاد مقاومتی هم کمک میکنند. در کنار تمام این موارد، این شیوه کسب و کار کمک بزرگی است تا اقتصاد بصورت کامل وابسته به نفت نباشد. علاوه بر آن، منافع حکومت را هم تضمین خواهد کرد. اگر عدم اعتماد و ترس از اینکه کار کردن با دیتا باعث لو رفتن اطلاعات و از بین رفتن امنیت میشود، وجود داشته باشد، این بدبینی باعث تضعیف اکوسیستم و در نتیجه وابستگی بیشتر به خارج میشود. اگر به تقویت اکوسیستم کمک شود، کشور میتواند روی پای خود بایستد و هم از جهت اطلاعات و امنیت و هم از جهت سرمایه و اشتغالزایی استقلال پیدا کند.
وضعیت سرمایهگذاری در این اکوسیستم چه طور است؟
همانطور که اشاره شده است واقعا در این کشور پول هست، تنها مشکل موجود این است که آشنایی با فرهنگ استارتاپی و سرمایهگذاری ریسک پذیر و جسورانه به تازگی دارد اتفاق میافتد و هنوز کامل نشده است. هرچقدر ما بتوانیم از این دوران آشنایی سریعتر رد شویم، آینده بهتری خواهیم داشت و من به آینده خیلی امیدوارم که اتفاقات خوب به انجام میرسد.
به عنوان یک فاندر دوست دارید در یک سال آینده، این اکوسیستم در چه جایگاهی قرار داشته باشد؟
من دوست دارم اگر الان پنلی هست از 5 یا 6 شرکت خیلی بزرگ استارتاپی، برای مثال در حد 100میلیون دلار، در سال آینده، این تعداد 10 برابر شود. همچنین در راستای آن ما به شرکتهای یونیکورن در حد بیلیون دلار برسیم. موفقیت شرکتها یعنی موفقیت کل اکوسیستم و با رشد شرکتهای بزرگ، استارتاپهای ارلی استیج هم امیدوار خواهند شد که روزی به آن جایگاه خواهند رسید.
مهمترین کاری که برای رسیدن به آن جایگاه لازم است چیست؟
مهمترین عامل کمککننده به رشد و جاافتادن اکوسیستم، همکاری تیمهای استارتاپی با یکدیگر است. داشتن اعتماد و کمک کردن به همدیگر باعث زیاد شدن تلنت در اکوسیستم میشود و با جمع شدن تلنتها، کل اکوسیستم به بلوغ خواهد رسید. با به اشتراک گذاری تجربیات نتورک ایفکت به وجود میآید و کمک به رشد کل اکوسیستم که ما هرکدام جزئی از آن هستیم میکند در نتیجه با رشد اکوسیستم هرکدام از ما نیز رشد خواهیم کرد.
در کنار آن، استارتاپهایی که به تازگی شروع کردند یا در فکر شروع هستند، نباید از شکست بترسند. ممکن است حتی دو یا سه بار شکست اتفاق بیفتد و دوباره با تجربه و ایده جدیدی شروع کنند. ایده را میتوان تغییر داد، تیم را میتوان تغییر داد باید به خود اجازه اکسپلور داد. باید اکسپلور کرد تا بتوان به جایگاه بعدی رسید.