بزرگترین مشکل، نبود زبان مشترک بین ما و استارتاپ‌هاست

محمودرضا خواجه نصیری، مدیرعامل شرکت تامین سرمایه تمدن:

0

در حوزه سرمایه گذاری حال حاضر شاید بزرگترین مشکل، نبود زبان مشترک بین ما و استارتاپ‌هاست؛ آنهم شاید به این دلیل به وجود آمده است که شکل کار ما با شکل کار استارتاپ‌ها تفاوت‌های زیادی دارد و به همین دلیل، مواردی که یکدیگر را درک نکنیم زیاد به وجود می‌آید.حتی این تفاوت در طراحی لوگو هم دیده می‌شود. نمادی که سرمایه‌گذاران برای شرکت‌هایشان طراحی می‌کنند با نمادهای استارتاپ‌ها بسیار متفاوت است.

محمودرضا خواجه‌نصیری، در گفتگو با خبرگزاری شنبه پرس مدیرعامل شرکت تمدن از تجربیات سرمایه گذاری خطر پذیر و کار با استارتاپ‌ها و روند سرمایه‌گذاری بر آن‌ها می‌گوید: «تا به حال چند مورد سرمایه گذاری خطر پذیر برروی ایده یا استارتاپ‌ها داشته‌ایم. جریان سرمایه‌گذاری از ان دی ای (پیمان‌نامه عدم افشا) که در همان ابتدای کار امضا می‌شود، شروع شده و تا زمانی‌که پرداخت پول صورت می‌گیرد، ادامه پیدا می‌کند. در این بین کارهای مختلفی نظیر ارزش‌گذاری، مذاکره، توافق‌نامه اولیه و جابه‌جایی ترم شیت‌ها انجام می‌شود.»

خواجه‌نصیری در رابطه با نحوه پیداکردن استارتاپ‌هایی که برای سرمایه‌گذاری انتخاب می‌کنند، توضیح ‌می‌دهد هم درخواست و مراجعه می‌تواند از طرف استارتاپ‌ها باشد و هم اینکه ما به افراد مختلف که در این حوزه هستند سفارش می‌کنیم اگر موردی با پتانسیل سرمایه‌گذاری مناسب وجود داشت، به ما معرفی کنند. بعد از شناسایی استارتاپ‌ها، پروسه بررسی و ارزش‌گذاری شروع می‌شود و در صورتی‌که مبلغ پیشنهاد شده را بپذیرند، مذاکرات بعدی را انجام خواهیم داد. در همین رابطه او به چند سوال پاسخ می‌دهد.

شرایط اولیه برای پذیرفتن یک استارتاپ چیست؟

در ابتدای کار قبل از هرنوع بحث و مذاکره‌ای، استارتاپ‌ها باید از حداقل‌هایی برای پذیرفته شدن برخوردار باشند؛ برای مثال ایده اولیه خوب و قابل قبول باشد، مکان مناسبی در اختیار تیم باشد و مسائلی از این قبیل. البته نوپا بودن آن‌ها در نظر گرفته می‌شود و معمولا حداقل یک جلسه حضوری با آن‌ها خواهیم داشت.

روند ارزش‌گذاری برای استارتاپ‌ها به چه صورت انجام می‌شود؟

روند ارزش‌گذاری با روش‌های مختلفی انجام می‌شود. فرض بر این است که می‌خواهیم استارتاپ را آی‌پی‌او (عرضه اولیه سهام) کنیم و سهام آن را در بازار سرمایه بفروشیم. طبیعتا باید از مدل‌های ارزش‌گذاری استفاده کنیم که در چندسال آینده بتوانیم با همین روش قیمت‌گذاری، آن سهام را در بازار سرمایه بفروشیم. در این روند نرخ تنزیلی هم در نظر گرفته می‌شود که به دلیل ریسکی که در این سرمایه‌گذاری‌ها وجود دارد، معمولا این نرخ بالاتر از تنزیل‌های عادی است.

در ارزش‌گذاری به این شکل، ایده به تنهایی ارزشی ندارد؛ به این معنی که اگر فرد ایده‌ای دارد و آن را روی کاغذ پیاده کرده باشد و حتی اگر 5درصد از کار را جلو برده باشد اما هیچ برنامه‌ای برای مدیریت لجستیک ندارد و حتی سهم بازار و سود را هم مشخص نکرده است، در این شرایط نباید انتظاری برای قیمت گذاری سریع از ما داشته باشد.

وضعیت پروسه‌های قانونی و حقوقی استارتاپ‌ها در ایران چگونه است؟

به نظر من از این حیث هنوز موارد کلانی به وجود نیامده است و در اندازه‌هایی که ما کار می‌کنیم، تخصص و متخصصانی در این حوزه وجود دارند. در گذشته صندوق‌های کوچکی وجود داشته که ما از تجربیات آن‌ها نیز برای کار استفاده می‌کنیم.

تا امروز پروسه حقوقی مشکل و محدودیت زیادی برای ما ایجاد نکرده است. در مواردی هم که به وجود می‌آید، اگر آشنایی کافی با بازار سرمایه وجود داشته باشد، به سرعت قابل حل است و روند کار ادامه داده می‌شود.

بزرگترین چالش در کار سرمایه گذاری خطر پذیر بر استارتاپ‌ها چیست؟

در حال حاضر شاید بزرگترین مشکل، نبود زبان مشترک بین ما و استارتاپ‌هاست؛ آنهم شاید به این دلیل به وجود آمده است که شکل کار ما با شکل کار استاتاپ‌ها تفاوت‌های زیادی دارد و به همین دلیل، مواردی که یکدیگر را درک نکنیم زیاد به وجود می‌آید.حتی این تفاوت در طراحی لوگو هم دیده می‌شود. نمادی که سرمایه‌گذاران برای شرکت‌هایشان طراحی می‌کنند با نمادهای استارتاپ‌ها بسیار متفاوت است.

سرمایه‌گذارهایی مثل ما که در اکوسیستم استارتاپی کار می‌کنیم، شجاعتمان بیشتر است ولی سخت‌گیری‌های مربوط به کار را هم داریم. البته شخص من به دلیل اینکه در رشته فنی و مهندسی تحصیل کرده و آشنایی بیشتری با تکنولوژی‌های روز دارم، علاقه بیشتری نسبت به سایر همکارانم به این حوزه دارم و طبیعتا با جرات بیشتری اقدام می‌کنم، ولی بسیاری از دوستان به دلیل شرایط کاری، این حوصله را ندارند؛ به همین دلیل است که می‌گویم زبان مشترکی در این بین وجود ندارد.

از طرف دیگر، صاحبان ایده یا استارتاپ‌ها بر این باور هستند که ایده به تنهایی یعنی تمام شدن کار و بقیه مراحل، چندان اهمیتی ندارد. در مذاکراتی هم که وجود دارد با همین دید وارد شده و وسواس خیلی زیادی در تصمیماتشان در مقابل تصمیمات ما به خرج می‌دهند، همین امر روند انجام پروسه را بسیار زمانبر می‌کند. برای مثال فرض کنید در بازار سرمایه من روزی سی تا چهل میلیارد تومان داد و ستد دارم و برای این رقم، سریع و در مدت زمان کوتاهی تصمیم می‌گیرم در مقابل، شرایطی هست که فردی برای کارش متقاضی پانصد میلیون تومان است و برای این رقم بارها رفت و آمد داشته تا تصمیم نهایی را بگیرد. این تفاوت دیدگاهیست که وجود دارد و همانطور که اشاره کردم باعث هدر رفتن زمان زیادی می‌شود. البته این دیدگاه تا حدودی قابل درک است.

 

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.