بحث حفظ تعدادی کارمند نیست بلکه حفظ اکوسیستم استارتاپی کشور است
یادداشتی از طاها نظری درباره تصمیم دیجیکالا برای تعدیل نیرو
دیجیکالا الان به یک برند ملی تبدیل شده؛ اگر نتواند از پس هزینهها بر بیاید، در این شرایط به زودی شکست میخورد و این اتفاق اصلا عجیب و دور از ذهن نیست چراکه شرکتهای خیلی بزرگتر از دیجیکالا هم وجود داشتند که تنها با یک اشتباه، شکست خوردند. ولی اگر روزی این اتفاق برای دیجیکالا بیفتد، یک شوک خیلی بزرگ به کل بازار ایران وارد میشود. اینجا دیگر بحث حفظ تعدادی کارمند نیست بلکه بحث حفظ اکوسیستم استارتاپی کشور، حفظ یک برند پرآوازه ملی و ایجاد امید به کارمندهای فعلی و بقیه فروشندههایی است که از طریق خدمات دیجیکالا کسب درآمد میکنند.
همه ما که در ایران هستیم، این روزها دوران سختی را پشت سر میگذاریم. الان که این مطلب را مینویسم دلار تا مرز ۱۵ هزار تومان و یورو تا ۱۷ هزار تومان افزایش قیمت داشتند. علاوه بر این، تحریمها از یک طرف، کاهش واردات از طرف دیگر و کاهش قدرت خرید خانوادهها باعث شده تا هم کالا کمیاب شود و هم قیمتش بالا رود و حتی همان کالاهای موجود هم به سختی فروخته شود. حالا در این بین چه اتفاقی میافتد؟ خب، وقتی خرید و فروش کم شود، چرخش پول هم کم میشود و در نهایت کسبوکارها که مثل زنجیر به هم متصل هستند، از رونق میافتند و نتیجه این میشود که صاحبان کسبوکار روز به روز با سختی بیشتری برای بقا مواجه میشوند.
کسبوکارهایی که سرمایه و پسانداز دارند، تا تمام شدن داراییهایشان ادامه میدهند، آنهایی هم که از این موهبت بی بهره هستند بالاجبار کار را تعطیل میکنند. البته همه چیز به همین سادگی نیست و بین این دو سر پیوستار، استراتژیهای زیادی هم برای بقا وجود دارد که هر شرکت و سازمانی به اقتضای شرایط و وضعیت خود، همچنین تحلیل مدیرانش از آینده، تصمیم به اجرای آن استراتژیها میگیرند.
چند روز پیش موسسان دیجیکالا با انتشار نامهای خبر از تعدیل ۱۷۵ نفر از نیروهایشان را دادند. این خبر شاید در نگاه اول شوکه کننده بود، ولی دور از انتظار نبود و نیست. منظورم این است که در این مدت، هر روز خبر تعطیلی شرکتها، مغازهها و بنگاههای کوچک و بزرگ را میشنویم و یا بیکاری اقشار مختلف و اطرافیان و حتی دوستانمان را میبینیم، پس نباید خبر تعدیل نیروی دیجیکالا، خبر تعجب برانگیزی باشد. ولی مسئله این است که دیجیکالا الان یک شرکت و برند مطرح شده در سطح ملی است و تقریبا همه حداقل یکبار اسم آن را شنیدند. در این اوضاعی که کسی نمیخواهد اخبار بد را باور کند، انگار این خبر مهر تاییدی بود بر همه اخبار ناگوار قبلی.
اگر نگاهی به توییتر و سایتهای خبری فارسی که این مطلب را منتشر کردند بندازید، میبینید که این اتفاق و تصمیمی که مدیران دیجیکالا گرفتند، موافق و مخالفان زیادی دارد و هر کس از دیدگاه خود این تصمیم را نقد کرده است، من هم تصمیم گرفتم نظر و تحلیل خود از این شرایط را بنویسم.
بیش از ۱۲ سال از تاسیس دیجیکالا میگذرد و امروز وضعیت این شرکت به جایی رسیده که بیش از ۲ هزار کارمند دارد. دیجیکالا مدتی پیش سرویس جدید Marketplace را معرفی کرد، که در واقع به صاحبان کسبوکار این امکان را میداد که از دیجیکالا به عنوان ویترین استفاده کنند و محصولاتشان را با استفاده از خدمات لجستیک دیجیکالا به مشتریهایشان برسانند. این کار درواقع یک معادله سه سر برد بود. خریدار به کالاهای بیشتر و تنوع قیمت بیشتری دسترسی داشت، فروشنده به مشتریهای بیشتر و خدمات لجستیک بهتر دسترسی پیدا کرد و دیجیکالا هم میتوانست خدماتی که تا قبل فقط برای ارائه کالاهای خودش استفاده میکرد را در اختیار سایر تامینکنندهها قرار بدهد و از این طریق درآمد کسب کند؛ ولی راهاندازی این Marketplace به معنی کاهش فروش یا تامین کالا توسط خود دیجیکالا نبود و دیجیکالا همچنان به عنوان یکی از تامینکنندههای کالا فعالیت میکند.
در شرایط اقتصادی فعلی که خیلی از واردکنندهها، فروشندههای عمده و خرد با مشکل روبرو شدند و کارشان را محدود کردند، طبیعی است که دیجیکالا هم مجبور به این کار شود. دیجیکالا بخش کوچکی از بازار خردهفروشی را در اختیار خود دارد (هرچند که برند دیجیکالا، خیلی خیلی بزرگتر از برند هر فروشنده دیگری است) و این طبیعی است که دیجیکالا و تامینکنندههایش با مشکل تامین و فروش کالا روبرو شوند، و این یعنی انبارها هر روز خالیتر میشوند. در این شرایط اولین اتفاقی که میافتد حضور تعدادی کارمند بدون کار در محیط شرکت است. حالا اگر دیجیکالا بخواهد کارمندهایش را نگه دارد و در این شرایط از آنها حمایت کند، بعد از مدتی خودش قربانی میشود. و این یعنی چی؟!
دیجیکالا الان به یک برند ملی تبدیل شده و دیگر یک کسبوکار کوچک محلی نیست. اگر نتواند از پس هزینهها بر بیاید، در این شرایط به زودی شکست میخورد و این اتفاق اصلا عجیب و دور از ذهن نیست. شرکتهای خیلی بزرگتری از دیجیکالا هم وجود داشتند که با سرمایههای خیلی بیشتر و تنها با یک اشتباه، شکست خوردند. ولی اگر روزی این اتفاق برای دیجیکالا بیفتد، با توجه به آوازه دیجیکالا، یک شوک خیلی بزرگ به کل بازار ایران وارد میشود. اینجا دیگر بحث حفظ تعدادی کارمند نیست (که اگر واقعا افراد حرفهای باشند، خیلی راحت میتوانند دوباره مشغول به کار شوند) بلکه بحث حفظ اکوسیستم استارتاپی کشور، حفظ یک برند پرآوازه ملی و ایجاد امید به کارمندهای فعلی و بقیه فروشندهها است که از طریق خدمات دیجیکالا کسب درآمد میکنند.
اگر این تعدیل امروز انجام نشود فردا با شکست دیجی کالا، به جای ۱۷۵ نفر، 2000 نفر بیکار خواهند شد.
به تصمیم مدیران احترام بگذاریم.
مرسی
تحلیل جالبی و بجایی بود
متشکرم