کدام استارتاپ‌ها سال 97 را تمام نخواهند کرد؟

یادداشتی از رضا جمیلی

0

تعداد زیادی از استارتاپ‌ها کماکان منتظر سرمایه‌گذارها هستند تا نجات‌شان دهند! تعداد بسیار زیادی از استارتاپ‌های ایرانی هنوز روزی 15 ساعت کار سخت و مداوم را در برنامه‌هایشان قرار نداده‌اند، هنوز بسیاری از استارتاپی‌ها، جمع‌شدن و گعده راه انداختن در رویدادها و دورهمی‌ها را بخشی از کار جدی روزانه‌شان به حساب می‌آورند. اینها همان‌ها هستند که سال 98 اسم‌شان را نخواهیم شنید؛

تعداد قابل‌توجهی از استارتاپ‌ها در ماه‌های آینده، یعنی تا همین آخر سال 97، به شرایطی خواهند رسید که مجبور می‌شوند تسلیم شوند و به اصطلاح شکست را بپذیرند یا اگر بخواهم با ادبیات این حوزه بگویم، Fail کنند. این را بر اساس آنچه این روزها از شرایط آنها می‌بینم و می‌شنوم، پیش‌بینی می‌کنم؛ از شرایط آنها و همچنین از شرایط پیرامون آنها، یعنی شرایط اقتصاد و لاک دفاعی که هم سرمایه‌گذاران و هم مشتریان در این روزها به خود گرفته‌اند. در روزهایی که نه‌تنها سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها بلکه هر نوع سرمایه‌گذاری، اساسا خطرپذیر شده است؛ روزهایی که شاهد بالاترین درجه خطرپذیری در کل اقتصاد کشور هستیم. درجه‌ای که هنوز هم در حال رکورد ‌زدن است و امیدها برای بسامان‌شدن آن حداقل در ساعت اکنون، زیاد جاندار و برانگیزاننده نیست. اما چاره چیست…

ابتدای سال 96 یادداشتی در همین ستون نوشته و تاکید کرده بودم که روزهای سرخوشی اکوسیستم به‌زودی تمام خواهد شد و چهره سخت واقعیت، خودش را به روی استارتاپی‌ها نمایان خواهد کرد. نوشته بودم که دوره استارتاپ‌بازی به پایان خواهد رسید و روزهای سخت استارتاپ‌داری شروع می‌شود و مراوده‌ها و حساب‌و‌کتاب‌ها دقیق‌تر و سفت‌و‌سخت‌تر از آن خواهد شد که استارتاپی بتواند بیشتر از یک سال بدون رسیدن به یک نتیجه و رشد قابل‌قبول دوام بیاورد. اما فکرش را نمی‌کردم که این دوره با دیوانه‌بازی‌های ترامپ و رم‌کردن کل اقصاد کشور، همزمان و متقارن شود؛ یعنی بدترین سناریوی ممکن، چیزی شبیه فاجعه! حالا نه‌تنها استارتاپ‌های دو-سه‌ساله و سرمایه‌جذب‌کرده باید بیایند و حساب‌وکتاب پس دهند بلکه بدتر و تاسف‌بارتر اینکه استارتاپ‌های خوش‌ایده و خوش‌تیم تازه‌وارد هم شانس چندانی برای جذب سرمایه و پیدا‌کردن سرمایه موردنیاز خود ندارند. اما این تمام ماجرا نیست…

چه اقتصاد حال خوبی داشته باشد چه ناخوش باشد و چه سرمایه‌ها با شجاعت و سرعت به سمت اکوسیستم استارتاپی بیایند و چه محتاط و سلانه‌سلانه، تقریبا بیش از 95 درصد اقتصاد کشور کماکان آفلاین است. «شکر خدا و دعای بارون» (یک اصطلاح امیدوارکننده جنوبی است!) هنوز کسی در دادستانی و دادسرای هیچ شهر و دیاری به ذهنش نرسیده که کلا شیر اینترنت را ببندد! پس خواه‌ناخواه درصد‌ زیادی از اقتصاد کشور به سوی آنلاین‌شدن خواهد رفت؛ و این یعنی اینکه امید هنوز ادامه دارد و زنده است. اما چه کسانی باید امیدوار باشند…

با وجود امیدی که در آنچه ظرفیت آنلاین‌شدن اقتصاد کشور می‌توان نامید، نهفته است، اما باز من سر حرف خودم هستم که تعداد زیادی از استارتاپ‌های ایرانی، امسال را به سال دیگر نخواهند رساند! دلیل هم آشکار است. تعداد زیادی از استارتاپ‌ها کماکان منتظر سرمایه‌گذارها هستند تا نجات‌شان دهند! تعداد بسیار زیادی از استارتاپ‌های ایرانی هنوز روزی 15 ساعت کار سخت و مداوم را در برنامه‌هایشان قرار نداده‌اند، هنوز بسیاری از استارتاپی‌ها، جمع‌شدن و گعده راه انداختن در رویدادها و دورهمی‌ها را بخشی از کار جدی روزانه‌شان به حساب می‌آورند. اینها همان‌ها هستند که سال 98 اسم‌شان را نخواهیم شنید؛ همان‌ها که هنوز زنگ بیدارباش سال سخت 97 را نشنیده‌اند و نمی‌دانند عبور از روزهای سخت، جان‌سختی می‌خواهد و عرق‌ریزی توأمان روح و جسم.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.