شاید امری واضح باشد، ولی جا دارد دوباره بگوییم که «از ماست که بر ماست» و هر اتفاقی که برای ما در مسیر ساختن بقچه افتاده است، چه خوب چه بد، حاصل کار خودمان بوده است و هیچ مقصری وجود ندارد، جز خودمان. کمی کم تجربه بودیم، جوان بودیم و سرزنده! دوست داشتیم کاری بکنیم و قرعه به اسم بقچه و تحویل نان افتاد.
بقچه هم به جمع باتجربههای غیرفعال اکوسیستم استارتاپی ایران پیوست. به نظر میرسد اکوسیستم ما به جایی از مسیر بلوغ رسیده است که کموبیش تعداد اخبار شکست استارتاپها بیشتر میشود. اخباری ناراحتکننده که لزوما بد نیستند و به قول علیرضا اسکندری استارتاپهای ققنوسوار که از دل خاکسترشان شاید استارتاپ کماشتباهتر و موفقتری متولد شود.
امروز 18 مردادماه 97، علیرضا اسکندری، مدیرعامل بقچه یادداشتی در بلاگ رسمی این استارتاپ منتشر کرد و در آن غیرفعال شدن بقچه را اعلام کرد. متن این نوشته را به صورت کامل آورده شده است:
همانطور که تقریبا خیلیها متوجه شدند، ما چند وقتی هست از دسترس خارج شدیم. تقریبا از ۵ تیرماه ۹۷ تصمیم گرفتیم سرویس بقچه را متوقف کنیم تا تصمیمی در خصوص کار کردن آن به روش درست بگیریم.
امروز که اینجا مینویسیم به تصمیم نهایی رسیدیم که بقچهای که ما ساختیم با استانداردهای ما و شرایطی که دوست داشتیم داشته باشد، امکان بزرگ شدن و ترکوندن ندارد و اینجاییم که کمی با هم گپ بزنیم و نظرات شما را هم بدونیم.
چه گذشت؟
ما از آذر ماه ۱۳۹۴ کار روی پروژه بقچه که در ابتدا با اسم «زنبیل» صداش میکردیم شروع کردیم. اولهای کار ۲ نفر بودیم، ۳ هفته کار کردیم و دیدیم که انرژی آدم ها به کار ما بسیار مثبت است و تصمیم گرفتیم در قالب یک طرح تجاری پروژه را جدی تر کنیم. به سراغ دوستان مان در مجموعه رهنما رفتیم، ایده و نمونه اولیه مان را نشان دادیم و پذیرفتند که با اینکه طرح ما چندین سال ضررده بود روی ما سرمایهگذاری کنند.
کارمان را در سال ۹۵ ادامه دادیم، بعد از مدتی که سفارشهای تلفنی مون زیاد شد، تصمیم گرفتیم سایت و اپ داشته باشیم. در کنارش یاد میگرفتیم که با خدمات لجستیک و پیک و از طرف دیگر نانوایی چطوری تعامل کنیم. سال ۹۶ هم باز بزرگتر شدیم و به این نتیجه رسیدیم که خیلی از کارهای دستی لجستیک رو میتونیم اتوماتیک کنیم و این کار رو کردیم. در سال ۹۷ نیز کارمان را ادامه دادیم. ولی ماه رمضان با اینکه ما 5/2 برابر رشد داشتیم و نزدیک به ۵۰ نفر در حال خدمترسانی به شما بودند، ولی تصمیم گرفتیم بلافاصله بعد از پایان ماه رمضان سرویس بقچه را به دلایلی که در ادامه توضیح میدهیم، فعلا متوقف کنیم.
ما توانستیم ۷۵،۰۰۰ سفارش و ۲۹۰،۰۰۰ عدد نان را به شما سر ساعت و با کیفیت درست تحویل دهیم. میانگین زمان ارسال ما در روزهای سخت ماه مبارک رمضان ۱۸ دقیقه بود و میزان رضایت شما از سرویس بقچه نیز حدودا ۷۱٪ بود.
چه مشکلاتی سر راهمان بود؟
مشکلات متعدد، ذات رویارویی با یک کسبوکار جدید است.
سرویس بقچه نمونهای نداشت که ما بدونیم از کجا کارمان را شروع کنیم. کالایی که ما به عنوان کالای اصلی برای ارسال انتخاب کرده بودیم نیز معیار دقیقی از کیفیت بالا نداشت. نان تاریخ مصرف کم، داغ و بدون بستهبندی، سلیقهای، بسیار سخت در ارسال و بسته بندی و… بود.
از طرفی پیکهای ما از فیلترهای بسیاری عبور میکردند و در واقع مامور خرید بقچه بودند. فیلترهایی از جنس سلامتی، ظاهر مناسب و تمیز، دستان تمیز، رفتار خوب و …
مشکل دیگری که از روز اول گریبانگیر ما بود یا بهتر بگم به مرور شد، نداشتن حسابداری منظم و مرتب با دانش تخصصی این کار بود. حساب کتاب و اینکه یک نفر حواسش به تمامی اتفاقات مالی و بعضا حقوقی باشد، امری بسیار مهم و قابل ستایش برای شروع و ادامه یک کار بزرگ هست.
شاید موضوع بیشتر از مدیریت شخص بنده در این مورد باشه، ولی ما از نظر نیروی انسانی با اینکه بهترین افراد و استعدادها را داشتیم و اکثر دانشجویان یا فارغ التحصیلان بهترین دانشگاههای کشور از جمله دانشگاه تهران و امیرکبیر بودند، اما در هماهنگی و نظم کمی ضعیف عمل کردیم. برای مثال نداشتن قرارداد حقوقی، عدم حساسیت به زمان ورود و خروج و مرخصیها، رفاقتی شدن خیلی از بحثهای مهم و رودربایستی و… مواردی بودند که ما از اونها به شدت آسیب دیدیم و فرهنگ درونی شرکت را کمی تغییر داد. همچنین افرادی را نیز در تیم خود داشتیم که با بیمهری و روحیه کارمند-مابانه به دنبال کار استارتاپی پیش ما آمدند و از ما آموختند و پس از جدایی از شرکت نمکدون شکستند که من خدا را بابت این اتفاق شاکرم، چرا که در اسکیل کوچک این چنین تجربههایی را در اختیار من و تیم پر تلاشم قرار داد تا در ادامه مسیر آن ها را تکرار نکنیم.
شاید امری واضح باشد، ولی جا دارد دوباره بگوییم که «از ماست که بر ماست» و هر اتفاقی که برای ما در مسیر ساختن بقچه افتاده است، چه خوب چه بد، حاصل کار خودمان بوده است و هیچ مقصری وجود ندارد، جز خودمان. کمی کم تجربه بودیم، جوان بودیم و سرزنده! دوست داشتیم کاری بکنیم و قرعه به اسم بقچه و تحویل نان افتاد.
چه مزیتها و نقاط مثبتی داشتیم؟
ما شریکهای بسیار خوبی داشتیم. هم-بنیانگذار بقچه قاسم کنگرانی و سرمایهگذار ما شرکت رهنما هر دو بهترین دوستان و افرادی بودند که ما را در این مسیر پر از تنش همراهی کردند و بعضا از سخترین پیج و تابهای مسیر کارآفرینی، با تجربه و علم خود ما را نجات دادند. ما بخشی بزرگ از جایی که هستیم را مدیون افرادی هستیم که فروتنانه به ما کمک کردند که تجربه کسب کنیم.
ما خیلی خیلی تلاشگر بودیم، شبهایی را بیدار ماندیم که بتوانیم فردا صبح در خدمت شما باشیم، بعضا خودمان برای شما نان آوردیم به دلیل تصادف یا دلایل دیگری که برای همکارانمان پیش میآمد و حس لذتبخشی از لبخند صبگاهی شما میگرفتیم.
همکاران و دوستان خیلی خوبی در مسیر بقچه داریم و امیدواریم که بتوانیم این رابطه را در ادامه نیز حفظ کنیم.
شاید چیزی جز اینکه واقعا دوست داشتیم خدمتی بزرگ و اثر گذار به شما ارائه کنیم و کیفیت زندگی کردن را افزایش دهیم و برای این هدفمان همه چیزمان را گذاشتیم، چیز دیگری برای گفتن نداشته باشیم.
و الان چی میشه؟
شاید کسی پیدا بشه که بهتر از ما و با یادگیری از اشتباهات ما بقچهی جدیدی را از خاکستر بقچه کنونی و تجربیات ما بسازد که مشکلات قبلی را نداشته باشد. ما با افتخار میگوییم همه تلاشمان را کردیم ولی با فرمول کنونی بقچه امکان موفقیت کمی داشت.
اگر کسی علاقهمند بود که مسیر ما را ادامه دهد ما حاضر هستیم در خصوص این موضوع و استفاده از پلتفرم لجستیک طراحی شدهمان، روشها و شیوههایمان، مجوزها و برندهایمان، تیممان و هر چیز دیگری که بتواند به این هدف کمک کند، در اختیارش بگذاریم.
راه ارتباطی و تماس با ما: [email protected]
کلام آخر…
واقعا موضوع ناراحتکنندهای است که ما فعلا نمیتوانیم نانآور خانههای شما باشیم، پیامها و ایمیلهای شما به دست ما میرسد و امیدواریم ما را به خاطر اینکه شما را ناامید کردیم ببخشید و برای ما آرزوی خوب داشته باشید که بتوانیم در آینده باز هم در خدمت شما باشیم.
با امید و افتخار مسیر جدیدی را پیش میبریم و شما را نیز در جریان آن قرار میدهیم که مثل همیشه به ما انگیزه و امید و دلگرمی بدهید برای ادامه دادن.
از همه همکارانمان، کسانی که به ما مشورت دادند، راهنمایی کردند، همراهیمان کردند، سختیهای کارمان را آسان کردند، در مسیری که هر روز ناامید میشدیم به ما انگیزه دادند و به خصوص پدران و مادران و خانوادههای با محبتمان و از خدای بزرگ متشکریم که این فرصت کوتاه برای خدمتگذاری را در اختیار ما قرار داد.
ارادت قلبی به همه دوستان من در بقچه
علیرضا اسکندری
مدیرعامل